یکیاز بزرگترین ساختههای علمی بشر با موفقیت در مدار قرار گرفت.
بزرگترین تلسکوپ فضایی تاریخ به فضا فرستاده شد. تلسکوپ جیمز وب که ۱۰ میلیارد دلار برای ساخت آن هزینه شده سوار بر موشک آریان اروپا از گویان فرانسه در آمریکای جنوبی به فضا رفت.
طراحی و ساخت این تلسکوب نزدیک به ۳۰ سال طول کشیده یکی از بزرگترین دستاوردهای علمی قرن ۲۱ است.
این تلسکوپ در ماموریتش به یافتههای تلسکوپ هابل میافزاید که به زودی بعد از ۳۱ سال قرار است به ماموریت خود خاتمه دهد.
جیمز وب نسببه هابل نقاط دورتری از فضا را بررسی میکند و به همین دلیل میتواند یافتههایی از زمانی دورتر را در اختیار بشر بگذارد.
اساسا هدف جیمز وب این است که از اولین ستارگان و کهکشانهایی که در جهان درخشیدند، تصویر بردارد.
این تلسکوپ همچنین میتواند در اتمسفر سیارههای دور به دنبال نشانههای گازی بگردد کند تا احتمال وجود حیات در آنها روشن شود
در کانون تلسکوپ جیمز وب یک آینه ششونیممتری طلایی کار گذاشته شده و این سطح انعکاسی بزرگ و ابزار بسیار حساس دیگرش به این تلسکوپ امکان میدهند که نور نخستین ستارگان را شناسایی کنند. ستارگانی که احتمالا ۱۳.۵ میلیارد سال پیش شروع به درخشش کردهاند.
این تلسکوپ در فاصله یک و نیم میلیون کیلومتری زمین قرار میگیرد گرفت و بر خلاف تلسکوپ هابل دیگر امکان آن نیست در صورت لزوم تعمیرش کرد.
پایین شهر که بودم مردم همه با رنج و مشقت مبارزه میکردن تا یه دارایی جمع کنن تا دیگر از رنج و سختی رهایی پیدا کنند. بالاشهر هم شاهد مردم مرفه و بی دردی بودم که دیگر دغدغه مالی نداشتن اما اکثرا دچار بی حوصلگی بودن و نمیدانستن با اوقات فراغت خود چکار کنن. ثروت بیش از آنکه براشون شادمانی و لذت به همراه بیاره، کسالت و رخوت به همراه آورده بود. باز پایین شهر بهتر بود که به فعالیت های معنیداری میپرداختن اما بالا شهری ها بیشتر شبیه بیماران روانی تیمارستان میموندند که برای اجتناب از افسردگی به فعالیت فیزیکی در پارک ها و باشگاه ها میپرداختن. بیشتر آنها حتی برای انجام ورزش های ساده ترجیح میدادن یک لیدر برای خودشون پیدا کنن و بصورت گلهای ازش فرمانبرداری کنن که چطور ورزش کنن . بدتر از همه اونایی بودن که به خاطر راحت طلبی کلی چاق شده بودن و حالا باید سخت تمرین میکردن بلکه قسمتی از چربی های اطراف شکم رو آب کنن.
کدوم گروه بیشتر رنج میبردن؟ دارا یا ندار؟
اما به نظرم از میان این دو گروه کسانی سعادتمند هستند که قابلیت ها و توانمندی های بالقوه خود را پیدا کنند و در جهت رشد و شکوفایی آنها قدم بردارند. نمونه اش مرحوم استاد شجریان. اینگونه افراد برای زندگی معنایی ژرف یافته اند و هیچگاه حس کسالت و بی حوصلگی به آنها دست نمیدهد و تمام رنج ها و سختی های مسیری را که انتخاب کردهاند رو به جان میخرند چون برای اهداف و رویاهای بزرگ میجنگن. به همین منظور شاعر میفرماید؛
"در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم
سرزنش ها گر کند خار مغیلان غم مخور"
با سلام خدمت همه دوستان و مخاطبان وبلاگ کیمیای سعادت. توی این مدت به دلیل مشغله زیاد نتونستم مطلب جدید بذارم و از این بابت از همگی عذرخواهی میکنم. در این مطلب قسمت هایی جالب از کتاب درمان شوپنهاور اثر اروین دیالوم رو براتون آورده ام که امیدوارم براتون جذاب باشه:
اگر قرار است چیزی شایسته احترام و تقدس باشد باید همین باشد: موهبت گرانبهای هستی ناب. زیستن در نومیدی به دلیل فانی بودن زندگی یا به این دلیل که زندگی هدف یا مقصود والاتری ندارد، ناسپاسی نابخردانه ای است.
او شیوه یونانی ها یعنی اعتدال در همه چیز را بیشتر ترجیح میداد. اگر هرگز کت ها را درنیاوریم و به بازی زندگی نپیوندیم بخش بزرگی از نمایش زندگی را از دست خواهیم داد. چرا پیش از پایان به سوی در خروجی بشتابیم؟
ولی این یک سال را چگونه بگذراند؟ از یک چیز مطمئن بود و آن اینکه مصمم بود نگذارد این یک سال خوب، با ماتم گرفتن برای اینکه یک سال بیشتر وقت ندارد، به یک سال بد تبدیل شود.
هر " چنان بود" را به صورت " من آن را چنین خواستم" بازآفریدن: این است آنچه من آن را نجات مینامم.
پیام نیچه به ما این بود که چنان زندگی کنیم که مشتاق تکرار ابدی همان زندگی باشیم. به تمامی بزی. بهنگام بمیر.
زرتشت با اینکه تنهایی پرشکوه شبانه را بسیار میستود، بی چون و چرا خود را متعهد به دوست داشتن و شاد کردن دیگران میدید، متعهد به یاری تمام و کمال دیگران در مسیر تعالی، متعهد به سهیم کردن دیگران در پختگی و فرزانگی خویش.
آدم به سرعت پیر میشود، آن هم بدون اینکه بازگشتی در کار باشد. وقتی بدون اراده به بدبختی آن عادت کردی و حتی دوستش داشتی، آنوقت متوجه قضیه میشوی. طبیعت از تو قویتر است. تو را در قالبی امتحان میکند و آنوقت دیگر نمیتوانی از آن بیرون بیایی. نقشت و سرنوشتت را بدون اینکه بفهمی کم کمک جدی میگیری و بعد وقتی سر برمیگردانی، میبینی که دیگر برای تغییر وقتی نیست. سر تا پا دلشوره شدهای و برای همیشه به همین شکل ثابت ماندهای.
اینجا دانش به هیچ دردی نمی خورد پسرجان!
اینجا نیامدهایی فکر کنی، تو همان کاری را میکنی که یادت میدهند.
ما در کارخانههایمان به روشنفکر احتیاج نداریم، به بوزینه احتیاج داریم!
بگذار نصیحتی بهت بکنم، هرگز از فهم و شعورت حرف نزن! ما جای تو فکر خواهیم کرد...
بهتر است خیال برت ندارد.آدم ها چیزی برای گفتن ندارند. واقعیت این است که هرکس فقط از دردهای شخصی خودش با دیگری حرف می زند. هر کس برای خودش و دنیا برای همه.
( از کتاب سفر به انتهای شب)
این بدبخت ها... چیزی که کم دارند سرگرمی است، نه سلامتی... چیزی که ازت توقع دارند... کاری کنی که دلشان باز بشود... تعجب کنند... دنبال مرض های تازه باب شده اند!... می خواهند که پدر خودت را در بیاری... شور و علاقه نشان بدهی... دیپلم و لیسانس را برای همین گرفته ای دیگر... هه! بشر یعنی این... یعنی در همان حالی که دارد مرگ خودش را تدارک می بیند خودش را با مرگ سرگرم کند...
(مرگ قسطی)
بـه میـدان بیاییـد و بـازی را شـروع کنیـد. برنامـه ای را در جهـت داشـتن سبک زندگـی صحیح بـرای تمـام عمـر آغـاز کنیـد.
نیروهای بالقوه خود را بالفعل درآورید
ِ قانون بزرگ حاکم بر جهان و سرنوشت بشر این است: »موفقیت و شکست اتفاقی نیست.“
بــرای موفقیــت بیشــتر در دنیــای بیــرون بایــد ابتــدا روی دنیــای درون کار کنیــد و در ایــن زمینــه رشــد و پیشــرفت کنیــد. گوتــه مینویســد: »بــرای بیشــتر داشــتن، بایــد نخســت بیشــتر باشــید«
رشــد شــخصی و حرفــه ای قدرتمندتریــن ابــزاری اســت کــه میتوانیــد بــرای دســت یابــی بــه هدفهــای مــورد نظرتــان از آنهــا اســتفاده کنیــد.
توانایـی و نیـروی ذهنـی اغلـب مـردم بـا یکدیگـر بسـیار مشـابه اسـت. انسـانها دارای منابـع عظیمـی از تـوان بالقـوه هسـتند کـه بـر حسـب عـادت از آن بهـره ای نمیبرنـد. هـر انسـان دارای ایـن توانایـی اسـت کـه بسـیار فراتـر ازآنچـه هســت بشود.
آبراهــام مازلــو میگویــد داســتان نســل بشــر حکایــت مــردان و زنانــی اســت کــه »خــود را بــه بهــای کمــی میفروشــند«. بیشتــر مــردم بــه چیــزی بســیار کمتــر از توانایی هــای واقعیشــان راضــی میشــوند و انــواع توجیهـات و دلایـل را بـرای عملکـرد ضعیفشـان ارائـه میدهنـد. آنهـا خـود را متقاعـد میکننـد یـا اجـازه میدهنـد بـا سسـت ترین شـواهد متقاعـد شـوند کـه نیـرو و تـوان کسـانی را کـه موفقتـر از آنهـا هسـتند را ندارنـد. آنهـا به جـای اینکـه غـل و زنجیرهـای ذهنـی خـود را پـاره کننـد و از زنـدان ذهنـی خـود رهـا شـوند یـک زندگـی متوسـط را میپذیرنــد.
فرمول ۱۰۰۰
اسـاس فرمـول ۱۰۰۰ درصـد قاعـده بهبـود گام بـه گام اسـت کـه چنیـن میگویـد: "گام بـزرگ برداشـتن، مشـکل اسـت امـا گام کوچـک برداشـتن آسـان اسـت".
ً اگـر شـما دائمـا بـه مطالعـه، یادگیـری و توسعه مهارت هـا، شـفاف کـردن هدفهـا، تعییـن اولویت هـای بهتـر و واضحتــر و تمرکــز روی وظایــف ارزشــمند خــود بپردازیــد میتوانیــد بهره وری کلــی و کارایــی خــود را هــر روز و بـرای مـدت زمـان نامحـدودی بـه میـزان 0.1 درصـد افزایـش دهیـد و ایـن بهبـود پنـج روز در هفتـه ادامـه پیـدا کنـد، در پایـان هفتـه میـزان افزایـش بهـره وری شـما 0.5 درصـد و در پایـان چهـار هفتـه 2 درصـد خواهـد شـد. پـس از گذشـت 52 هفتـه یا یک سال میـزان افزایـش بهـره وری نسـبت بـه شـروع کار بـه 26 درصـد خواهـد رسـید. اگـر شـما بـه یادگیـری، رشـد و مؤثـر و کارا بـودن خـود ادامـه دهیـد ظـرف مـدت 10 سـال میـزان بهـره وری شـما ۱۰۰۴ درصـد افزایـش خواهـد یافـت.
هفت مرحله مربوط به فرمول ۱۰۰۰ درصد
۱ -دو ســاعت قبــل از شــروع کار از خــواب بلنــد شــوید و بــه مــدت ۱ ســاعت در رشــتهٔ خــود مطالعــه کنیــد. ایــن زمـان را کـه آن را زمـان طلایـی نامیده انـد آهنـگ باقـی مانـده روز را تعییـن میکنـد. اولیـن سـاعت روز جهـت دهنـده بقیـه آن اسـت.
۲ -هـر روز قبـل از شـروع بـه کار هدف هـای اصلـی خـود را مجـدداً بنویسـید و آنهـا را مـرور کنیـد. جمله هـا را بـه زمـان حـال بنویسـید درسـت ماننـد اینکـه بـه هدف هایتـان رسـیده اید.
۳ -بـرای کارهـای هـر روز از شـب قبـل برنامـه ریـزی کنیـد. بـا ایـن کار، ذهـن ناخـودآگاه شـما درحالیکـه خـواب هسـتید روی ایـن لیسـت کار میکنـد. هنـگام بیـدار شـدن ایده هایـی خواهیـد داشـت کـه بـه شـما در دسـتیابی بـه هدفهــای روزانه تــان کمــک میکنــد.
۴ -همیشـه روی باارزشتریـن اسـتفاده از وقتتـان تمرکـز کنیـد. کاری را انتخـاب کنیـد کـه بیشتریـن تأثیـر مثبـت را در زندگـی شـغلیتان داشـته باشـد.
۵ -به برنامه های آموزنده صوتی گوش دهید.
۶ -پـس از هـر تجربـه کاری، عمـل خـود را مـورد تجزیـه و تحلیـل قـرار دهیـد و از خـود بپرسـید: ))چه کاری را درسـت انجـام دادم؟ و چـه کاری را بایـد به صـورت دیگـر انجـام مـیدادم؟(( ایـن دو سـؤال موجـب میشـود شـما از هـر کاری کـه میکنیـد بیاموزیـد و رشـد کنیـد.
۷ -بـا هـر مشـتری احتمالـی یـا مشـتری واقعـی طـوری رفتـار کنیـد کـه گویـی مبلـغ بسـیار زیـادی از تولیـدات و خدمـات شـرکت خریـداری کـرده و قـرار اسـت مجـدداً چنیـن کنـد. همیـن طـور بـا افـراد خانـواده ماننـد باارزشتریـن مـردم جهـان رفتـار کنیـد زیـرا واقعیـت هـم همیـن اسـت.
برای جامعه تان مؤثر باشید
شمابه دنیا آمده اید که از زندگیتان استفاده عالی بکنید. هرگز کسی مانند شما نبوده و نخواهد بود. شما بینظیــر هســتید. ترکیــب خاصــی از اســتعدادها و توانمندی هــا، احساســات، ایده هــا و طــرز تلقی هــا، شــما را از تمــام موجوداتـی کـه تـا ابـد وجـود خواهـد داشـت متمایـز میکنـد.
اســتیون کاوی در پرفروشتریــن کتــاب ســال خــود بــه نــام هفــت عــادت مردمــان بســیار موفــق مینویســد: چهــار هـدف مهـم زندگـی عبارتنـد از: زندگـی کـردن، دوسـت داشـتن، یادگرفتـن و باقـی گذاشـتن میـراث مفیـد.
در طـول تاریـخ افـرادی کـه بـر جامعـه خـود تأثیـر واقعـی به جـا گذاشـتن معتقـد بودنـد کـه زندگـی آنهـا دارای معنـی و هـدف خاصـی اسـت. آنهـا بـاور داشـتند کـه وجودشـان در زمیـن بـرای ایـن اسـت کـه بـرای خدمـت بـه بشـریت بایـد کار بزرگـی انجـام دهنـد. از میان افـراد بزرگـی کـه زندگی خـود را وقـف خدمـت بـه بشـریت کردنـد میتوانیــم بــه نیکولاس تسلا، ماری کوری و ... اشــاره کنیــم.
حافظ شیرازی از محبوبترین شعرای ایران زمین است که با گذشت قرنها، آثارش نه تنها در ایران بلکه در سراسر نقاط جهان به شهرت رسیده است. تاکنون زندگی نامه و اشعار حافظ مورد بررسی و پژوهش بسیاری از بزرگان ادبیات ایران و جهان قرار گرفته است. شهرت حافظ زبانزد عام و خاص است و اشعار او تاثیر عمیقی روی فرهنگ و زندگی مردم ایران زمین داشته و ایرانیان در مراسم مختلف سنتی و ملی به ویژه عید نوروز و شب یلدا به خواندن غزلیات حافظ پرداخته و تفال به دیوان حافظ سنتی دیرینه محسوب میشود.
گوته، ادیب آلمانی، به حافظ و اشعارش علاقه فراوانی داشت و «دیوان غربی-شرقی» خود را تحت تأثیر «دیوان حافظ» سرود، و فصل دوم آن را با نام «حافظ نامه» به اشعاری در مدح حافظ اختصاص داد.
در این مطلب میخواهیم به مفهوم برخی از تعبیر های بکار رفته مانند رند و پیر مغان بپردازیم تا درک روشنتری از آن در ذهن خوانندگان اشعار او شکل بگیرد.
برای شخص بنده به عنوان یک خواننده عادی اما علاقمند به شعر حافظ، همواره ابهامات و سوالاتی درباره برخی اصطلاحات بکار رفته در اشعار وی وجود داشته است. بنابراین تصمیم گرفتم در فضای وب به جستجوی معانی و مفاهیم برخی واژههای کلیدی در اشعار حافظ بپردازم و یافته هایی هرچند ناقص و غیر جامع را با شما در میان بگذارم تا شاید عزیزانی که دستی در شعر و ادبیات دارند اطلاعات کاملتر و جامعتری بدان بیفزایند . برخی از این تعبیر ها از این قرار است:
پیر مغان
پیر مغان از دو واژه پیر و مغان ساخته شده است و این دو پیوندی بنیادین با فرهنگ کهن ایران دارند و در پی آن، با زرتشت که برترین و شناختهترین چهره در این فرهنگ است. معنای دیگر پیر در زبانهای ایرانی آموزگار و پیشوا است. پیر به پدری میماند مهربان و دلسوز که همواره، بیدار و هشیار، میکوشد که فرزندانش را از فریفتگی و گمراهی و زیان بدور بدارد و راه روشن رستگاری و رهایی را بدانان بنماید.
«مغان» اشارتی دارد به فرهنگ قوم ایرانی که سابقهاش به پیش از اسلام باز میگردد. مغ پیام آور آیین زرتشتی است. پس منظور از پیر مغان همان پیشوایان آیین زرتشتی و دیر مغان هم محفل نیایش و تدریس آنهاست.
در بررسی غزلیات ، پیرمغان همه جا مترادف با دانای کل ، نماد وفاداری ، راستگویی ، نیک اندیشی و زیبا بینی ، شادی افزایی، سعادت بخشی ،چاره گری و راه نمایی است .
از آنجا که تاریخ نشان میدهد حافظ پیرو اندیشه یا شخص حقیقی معینی نبوده و پیر مغان شخصیتی موهوم است که اشارت به مظهر فرزانگی تاریخی ایران دارد. در واقع پیر مغان در ترکیب لفظی خود اشارهای است به فرهیختگی و فرزانگی ناشی از از سر گذراندن دورههای مختلف تاریخی. آموختن از پیر مغان در واقع آموختن از تجربیات تاریخی ایران است.
دلم ز صومعه بگرفت و خرقه ی سالوس
کجاست دیر مغان و شراب ناب کجا؟
این پیر مغان که نه در صومعه های رسمی، بلکه در دیر مغان در میکده، در کوی میفروشان و در کوی عشق اقامت دارد و نور خدا را در همه جا، حتی در خرابات مغان نیز می بیند، پیر کامل و خالص و پاکباخته و وارسته ای است که وصف او را باید از زبان حافظ بشنویم.
مرید پیر مغانم زمن مرنج اى شیخ
چرا که وعده تو کردى، او بجا آورد
قلندر
قلندر، شخصیّتی است که خود را از هر دو جهان آزاد کرده باشد. و در تخریب عادات و عبادات کوشد.
حافظ با پذیرفتن اصول قلندری، شخصیّتی را خلق می کند که پایبند عُرف و رسوم جامعه نیست و با شناکردن برخلاف جهت جریانات مرسوم جامعه، رویکرد مقاومت در برابر پارسایی و تقوایی دروغین به نمایش میگذارد . قلندر حافظ، بر دو جنبه ی فردمداری و جامعه مداری شکل گرفته، که هدف تهذیب نفس و تقویّت بُعد معرفت و روحانی نفس خویش و مبارزه با فساد اخلاقی و ریای زهد زاهدان دروغین است. قلندر حافظ، عیّار است و آشوب می کند و ارزش های موجود در جامعه را خیلی جسورانه زیر سوال می برد و معیارها را غارت و راهزنی می کند.
رند
«مدعی» کسی است که ادعاهایش در دین داری و پاکدامنی، اغراق آمیز و ریاکارانه است. در مقابل او، «رند» قرار دارد که در اصل به معنای زرنگ و زیرک است و حتی گاه به معنای لاابالی و بی قید نیز به کار رفته است. اما در شعر حافظ، اتفاقا معنایی از رند ستوده شده است که در تصوف ریشه دارد. «رند» از نگاه حافظ، کسی است که باطنش زیباتر از ظاهر باشد. حافظ خود را رند می داند. اگر آرامگاه حافظ تشریف برده باشید این بیت بر سر مزار ایشان حک شده است:
بر سر تربت ما گر گذری همت خواه
که زیارتگه رندان جهان خواهد بود
صوفی
حافظ همواره صوفی را به بدی یاد کرده ، و این به سبب ظاهر سازی و ریاکاری صوفیان زمان او بوده است . آنان به جای آن که به راستی مردان خدا باشند و روندگان راه حقیقت ، اغلب خرقه داران و پشمینه پوشانی بودند که بویی از عشق نابرده به تندخویی شهرت داشتند و پای از سرای طبیعت بیرون نمی نهادند .
درین صوفی و شان دَردی ندیدم
که صافی باد عیش دُردنوشان
نقد صوفی نه همه صافی بیغش باشد
ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد
در برابر صوفی ، حافظ از عارف با نیکویی و احترام یادکرده ، و عارف را اغلب همان صوفی راستین با کردار و سیمایی رندانه دانسته است .
در خرقه چو آتش زدی ای عارف سالک
جهدی کن و سرحلقۀ رندان جهان باش.
ذهن ناخوداگاه یا همان ضمیر ناخودآگاه همچون هارد کامپیوتری میباشد که اطلاعات رو چه مثبت چه منفی در خود ثبت میکند. نحوهی یادگیری ضمیر ناخودآگاه به وسیله تکرار یک عمل میباشد. به همین دلیل وقتی چیزی را به مرور فرا میگیریم اصلاح آن یا فراموشی آن سختتر خواهد بود در نتیجه پاکسازی ضمیر ناخودآگاه کار ساده ای نخواهد بود
ناخودآگاه، انباری است پر از تمایلها، آرزوها و خاطرات خارج از دسترس که بر اندیشهها و اعمال تأثیر دارند.
مفهوم ناهشیار از قسمتهای اصلی نظریهی فروید بود. با اینکه شعرا و اندیشمندان از زمانهای بسیار قبل از وجود ناهشیار باخبر بودند، این فروید بود که به ناهشیار در محدودهی علم روانشناسی رسمیت بخشید و نظریه روانکاوی را پایهریزی کرد. فروید مشخصا بیان میدارد که مفهوم ناهشیار بدان معنا که او در ابتدا آن را مشخص کرد، بر پایهی نظریهی سرکوب قرار دارد. او یک چرخه را در نظر گرفت که در آن ایدهها سرکوب میشوند، ولی در ذهن باقی میمانند، از من هشیار حذف میشوند ولی همچنان فعال باقی میمانند و تحت شرایط خاصی مجددا به من آگاه باز میگردند.
شما از بدو تولد تا کنون، تمامی اطلاعاتی را که از جهان پیرامون خود دریافت کردهاید، وارد ذهن ناخودآگاه خود کرده و آن را برنامهریزی نمودهاید. در واقع انسان تا سن 7 سالگی، ذهن ناخودآگاه خود را بر اساس آنچه در خانواده، مدرسه یا جامعه میبیند و میشنود، به طور قوی برنامهریزی میکند و پس از 7 سالگی، 95 درصد زندگیاش بر اساس همان برنامهریزیها پیش میرود!
به همین دلیل است که اکثر افرادی که در خانوادهای فقیر به دنیا میآیند، فقیر باقی میمانند و همینطور غالب افرادی که در خانوادهای ثروتمند به دنیا میآیند، ثروتمند باقی میمانند، حتی اگر تا آخر عمر یک کودن باشند! زیرا از بدو تولد، ذهن ناخودآگاه آنها طبق باور فقر یا ثروتمندی برنامهریزی شده است.
اکثر افرادی که در خانوادهای فقیر به دنیا میآیند، حتی اگر تمام زندگیشان را هم تلاش کنند و سخت کار کنند، به دوره ثروت نخواهند رسید و حتی اگر هم برسند، پس از مدتی آن را از دست خواهند داد، مگر آنکه ذهنشان را برنامهریزی مجدد کنند. در واقع شما نمیتوانید چیزی را به دست آورید که با برنامهریزیهای ذهنیتان مغایر است.
چه بسیار افراد فقیری که در لاتاریها برنده شده، یا افرادی که به ناگهان ثروت عظیمی بدست آوردهاند اما در یک بازه زمانی کوتاه، همه را از دست دادهاند! زیرا ذهن ناخودآگاه آنها طوری برنامهریزی شده است که رسیدن به پول و ثروت را پشتیبانی نمیکند!
قدرت ذهن ناخودآگاه روی مقدار فروش شما ؛ مقدار اعتماد به شریکتان ؛ دیدگاه شما نسبت به جایگاهتان در دنیا ؛ مقدار سیگاری که می کشید یا مشروبی که می خورید ، اوقاتی که به بطالت می گذرانید و کلی چیزهای دیگر تأثیر می گذارد .
ذهن یا ضمیر ناخودآگاه شما، برای وارد کردن هر نوع اطلاعاتی کاملا باز است تا با دوره برنامه ریزی به آن شکل دهید. زمانی که کودک بودید، هوشیاری پایینی داشتید و هر آنچه در پیرامونتان رخ میداد، وارد ذهن ناخودآگاهتان میشد؛ اما اکنون یک فرد بالغ و هوشیار هستید و میتوانید از ورود برخی اطلاعات به ذهن ناخودآگاهتان جلوگیری کنید.
حتی از همین حالا! شما اکنون توانایی این را دارید که تمامی اطلاعاتی را که به سویتان هجوم میآورند، گزینش کنید؛ به آنهایی که برایتان سودمندند اجازه ورود دهید و آنهایی که بیهوده یا حتی مضر هستند را دور بریزید.
سپس این فکر یا تصویر به ذهن ناخودآگاه شما انتقال مییابد و ایجاد یک احساس میکند؛ و احساس شما همان ارتعاش شماست. هرچه بیشتر به یک چیز توجه کنید، بیشتر آن را در ذهن ناخودآگاه خود تثبیت میکنید؛ این توجهات مکرر، در ذهن ناخودآگاه شما تشکیل یک باور را میدهند و این باور، همان «برنامهریزی» ذهن شماست.
تغییر باورها اگرچه کار سخت و زمان بری است، اما شدنی است. پس چه بهتر که از همین لحظه سعی کنیم باوری را در ذهن نسازیم که بعدها برای تغییرش نیازمند تلاش باشیم. اما یک سری باورها در سیستم باورهای ما وجود دارند که از طریق خانواده، مدرسه یا جامعه، در ذهن ما شکل گرفتهاند که هنگام کودکی، قادر به تشخیص آنها نبودهایم.
ذهن ناخودآگاه شما با تکرار میتواند آموزش ببیند. بدین صورت که شما ابتدا با بررسی جنبههای مختلف زندگی خود، متوجه میشوید که در کدام بخش دچار مشکل هستید؛ سپس با تکرار، باوری را که موجب آن مشکل شده تغییر میدهید.
این تکرار، به کمک عبارات تاکیدی انجام میشود.
وقتی بخش خودآگاه مغز به خواب میرود، ذهن ناخودآگاه بیدار است و نه تنها عملکردهایی مانند تنفس را حفظ میکند، بلکه هوشیار باقی میماند و پیامها را دریافت میکند. اگر در مقابل تلویزیون بخوابید، ذهن ناخودآگاه شما هر کلمهای را که گفته میشود میشنود و همراه با آن فرایند یادگیری انجام میشود. در آزمایشی که در دانشگاه «جورج واشنگتن» انجام شد افراد مورد مطالعه به دو گروه تقسیم شدند و یک شب به مدت نیم ساعت در خواب، برای یک گروه موسیقی و برای گروه دیگر نیز تعدادی واژه چینی با معنای انگلیسی آنها پخش شد. در آزمونی که فردای آن روز برگزار شد مشخص شد افرادی که در خواب واژگان چینی را شنیده بودند، در پاسخدهی به پرسشهای آزمون زبان چینی عملکرد بهتری داشتند.
خیلی شبیه به رفتن به باشگاه ورزشی است – پشت سر هم و پشت سر هم تمرین میکنید تا اینکه عضلاتتان کمکم قویتر شده و بدنتان خوشفرمتر میشود. عضلات مغز هم همینطور هستند. باید به صورت مداوم و با پشتکار روی عضلات مغزتان هم کار کنید. این تنها راهی است که از طریق آن خواهید توانست تغییری بادوام در ذهن ناخودآگاهتان ایجاد کنید.
اکثر وقایع روزمره کاملا خوب یا کاملا بد نیستند؛ اما اگر ذهن ناخودآگاه شما به این سمت متمایل باشد که روحیه بدی داشته باشید احتمالا اتفاقات روزمره را به شکل منفی و بد می بینید. برعکس این مساله هم صدق می کند: اگر ذهن ناخودآگاهتان نگرش و روحیه مثبتی داشته باشد، شما حتی به اتفاقات ناخوشایند و ناراحت کننده هم با دید خوب و مثبتی نگاه می کنید و به راحتی با آنها کنار می آیید.
ذهن انسان به طور کلی در 4 حالت ذهنی قرار می گیرد: بتا، آلفا، تتا و دلتا. تشخیص این حالت ها با امواجی که مغز ساتع می کند و توسط دستگاه مخصوصی تشخیص داده می شود، امکان پذیر است. حالت بتا، حالت عادی ذهن ماست. حالتی است که در آن هوشیاری کامل داریم و بیداریم. فرکانس امواج در این حالت بالاتر از بقیه حالتهاست. ما در بیشتر ساعتهای بیداریمان در حالت بتا قرار داریم. حالت آلفا حالتی است که در زمان بیداری ذهن ما به صورت ریلکس از اتفاقات و موضوعات اطراف جدا شده و به استراحت می پردازد. وقتی که به جایی خیره می شویم و ذهن ما بدون کنترل رویاپردازی می کند، در واقع به حالت آلفا فرو رفته ایم. حالت تتا، حالتی شبیه آلفاست ولی عمیق تر از آن و گاهی در آن، الهامات، مکاشفه و خلق آثار هنری اتفاق می افتد. و اما حالت دلتا، حالتی است که ذهن در آن به خواب فرو می رود و کاملاً از حالت خودآگاه خارج می شود. حالتهای آلفا و تتا، دروازه های ورود شما به دنیای ناخودآگاهتان هستند.
حاصل فراغت برای بیشتر انسان ها چیست؟ حاصل آن هرگاه که لذات حسی و کارهای احمقانه اوقاتشان را پر نکند، همیشه بی حوصلگی و کسالت است. اینکه زمان فراغت چقدر بیارزش است از نحوه گذراندن آن معلوم میشود؛ فراغتی که آریوستو آن را بی حوصلگی نادانان مینامد.
دغدغه فکری مردم عادی فقط این است که وقت بگذرانند، اما دغدغه کسی که استعدادی دارد این است که از آن استفاده کند.
پس فراغت، شکوفه یا بهتر بگوییم ثمره زندگی هر انسان است، زیرا تنها فراغت امکان تملک آدمی را بر نفس خویش به وجود می آورد و از اینرو کسانی را باید خوشبخت دانست که مالک چیزی واقعی در درون خود هستند. در حالی که اکثر انسان ها از فراغت حاصلی جز این ندارند که با خود به منزله شخصی بی فایده مواجه شوند که به شدت بی حوصله است و در نتیجه باری است بر دوش خود.
به علاوه، همانطور که کشوری که نیاز اندکی به واردات دارد یا از آن بی نیاز است، از خوشبخت ترین کشورهاست، انسانی که به قدر کافی غنای درونی دارد و برای تفریح به چیزی از بیرون نیاز ندارد یا فقط اندکی نیاز دارد، سعادتمند است. زیرا از دیگران یا بطور کلی از بیرون، از هیچ نظر نمیتوان انتظار چندانی داشت. آنچه آدمی میتواند برای دیگری بکند بسیار محدود است. سرانجام هرکس تنهاست و آنگاه مسئله اینست که کسی که تنهاست چه کسی است. به قول گوته فقط آنگاه که به حال خود رها شده ایم میتوانیم نیکبختی خویش را بیابیم یا بسازیم.
بنابراین باید بزرگترین و بهترین منبعی که هرکسی میتواند به آن دست یابد خود او باشد. به هر اندازه که چنین باشد، و به هر میزان که آدمی سرچشمه لذت ها را در خود بیابد، به همان اندازه سعادتمندتر است. پس حقیقت بزرگی در این گفته ارسطو نهفته است که میگوید: سعادت به کسانی تعلق دارد که خودکفایند. زیرا همه سرچشمههای بیرونی سعادت و لذت طبق ماهیتی که دارند ، بسیار نامطمئن و ناپایدارند. به بخت نیک وابسته اند و حتی ممکن است در مناسبترین شرایط نیز خشک شوند. این امر به علت اینکه سرچشمههای بیرونی سعادت همیشه در دسترس نیستند ناگریز است. این سرچشمه ها در سالمندی به طور اجتناب ناپذیر رو به خشکی می نهند، زیرا آنگاه عشق، شوخی و شوق به سفر، علاقه به اسبان و توانایی مصاحبت، آدمی را ترک میگوید. حتی دوستان و بستگان را مرگ از ما می رباید. در این زمان بیشتر از هر زمان دیگر، آنچه در درون خود داریم اهمیت پیدا میکند، زیرا مستحکمتر و مستمرتر از هرچیز دیگری است.
جهان پر از رنج و مصیبت است و اگر کسانی از آن در امان باشند بی حوصلگی در هر گوشه در کمین آنهاست. به علاوه معمولا پلیدی در جهان حاکم است و سفاهت غالب. سرنوشت بی رحم است و انسان ها تاسف برانگیز. در چنین جهانی کسی که غنای درونی دارد مانند کلبه ای روشن، گرم و شادمان در شب میلاد مسیح است. بنابراین سعادتمندترین سرنوشت بر کره خاک بی شک داشتن شخصیتی برجسته و غنی و به ویژه روحی پر استعداد است.
فرزانگی به همراه ثروت موروثی نیکوست و به انسان کمک میکند تا از تابش خورشید لذت ببرد. حال آنکس که به لطف طبیعت و سرنوشت، این قرعه نصیبش شده، باید با دقت وسواس گونه مراقب باشد تا چشمه درونی سعادتش جوشان بماند. شرط لازم برای این منظور، داشتن استقلال مالی و فراغت است. چنین کسی میتواند این دو را با اعتدال و صرفهجویی به دست آورد، به ویژه از اینرو که مانند دیگران به معنابع بیرونی لذت نیازی ندارد. بنابراین دورنمای، به دست آوردن مقام، پپل یا تحسین مردم او را گمراه نخواهد کرد تا از خود منصرف شود و به مقاصد پست یا طبع و سلیقه مردم تن در دهد.
اگر به دنبال عادات و سبک زندگی سالم میگردید ، لیست زیر مسلما برایتان مفید خواهد بود.
تلاش برای داشتن سبک زندگی سالمتر میتواند تا حدودی دشوار باشد. مخصوصا در این عصر که با حجم زیادی از استرس، عدم اطمینان، غذاهای سریع اما ناسالم احاطه شده ایم.
وقتی جوانتر هستیم تقریبا تا اواسط دهه سوم زندگیمان، واقعا نیازی نیست خیلی نگران سلامتی و انتخاب نوع زندگیمان باشیم. اما زمانی فرا میرسد که باید در قبال آن، برخی وظایف را به انجام برسانیم تا به نحوی سلامتی خود را تضمین کنیم.
تغییرات کوچک قادرند نتایج بزرگی به همراه داشته باشد، و این همان جایی است که نقش ایجاد عادات سالم در زندگی پر رنگ تر میشود.
در این مطلب قصد داریم لیستی از بهترین عادات سالم رو عنوان کنیم که اکثر افراد به منظور توجه به سلامتی خود بکار میگیرند.
برخی از این موارد ممکن است ساده به نظر برسند اما تاثیری که آنها در بلند مدت ایجاد میکنند اهمیت فراوانی دارد.
1. خوردن میوه و سبزیجات بیشتر
میدانم شاید الان شبیه والدینی جلوه کنم که مدام در تلاشند حرف ها و نکات تکراری رو به ما گوشزد کنند، اما بزرگسالان زیادی هستند که به اندازه کافی مواد غذایی تازه نمیخورند.
میوه و سبزیجات برای سالم و سرحال ماندن فرد بسیار حائز اهمیت است. میتوان مزایای بسیار زیادی برای مصرف میوه و سبزیجات برشمرد.
بهتر نیست پولی را که صرف سیگار و چیپس و برخی مواد خوراکی مضر میکنید، صرف خرید مواد ارگانیک و سالم بکنید؟
2. بصورت مرتب ورزش کنید و یک برنامه فیتنس تدارک ببینید.
کاملا ساده وطبیعی است که به خاطر تشکیل خانواده یا مشغله کاری ورزش را از یاد ببرید. اما یکی از بدترین اشتباهی که میتوان مرتکب شد این است که به ظاهر خودتان اهمیت ندهید چون رسیدن به سطح دلخواهی از فیتنس اصلا کار آسانی نیست. پس به فکر یک برنامه هرچند سبک تناسب اندام باشید.
3. انجام حرکات کششی بیشتر
اکثر افراد از میزان اهمیت انجام حرکات کششی بی اطلاعند. حرکت کشش نه تنها انعطافپذیرتری را افزایش میدهد بلکه در خیلی از زمینه های دیگر زندگی روزمره مفید خواهد بود.
حرکات کششی محافظت از عضلات شما را پس از تمرین تضمین کرده، باعث میشود که بدنتان شل شده و برای تحرک در تمام طول روز آماده شود و نیز برای کمر مفید خواهد بود.
4. ورزش های هوازی، همدم شما
هرچند وقت یکبار باید برای سلامتی قلب تمرینات هوازی انجام بدهید. خصوصا اگر میخواهید در آینده پاداش های بزرگی دریافت کنین. ورزش های هوازی و رژیم غذایی سالم بهترین راه های دستیابی به آنهاست. در ضمن ورزش هوازی به معنای کیلومتر ها دویدن نیست. راه های زیادی برای انجام اینگونه تمرینات وجود دارد که با رجوع به منابع معتبر میتوانید تعدادی از آنها را برگزینید و در برنامه خود بگنجانید.
5. زیاد پیاده روی کنید
تلاش برای پیادهروی بیشتر به راحتی روی سلامتی جسمی و روحی تاثیرگذار است. جالب اینکه طول عمر با پیاده روی رابطه مستقیمی دارد. علاوه بر آن، بسیاری مزایای دیگر برای فردی که بصورت روزانه پیاده روی میکند وجود دارد. به کاهش وزن کمک کرده ، جریان خون را تنظیم میکند و با ایجاد یک حس خوب، ذهن سالمتری برای شما به ارمغان میآورد.
6. مثبت اندیشی
اگر تلاشتان برای دیدن طرف مثبت قضایا تا حد امکان زیاد باشد ، قطعا روی سلامت ذهنی و روحیتان تاثیرگذار خواهد بود و باعث میشود احساس بهتری داشته باشید. معمولا گفتن راحتتر از عمل کردن به آن است، اما تلاش برای مثبت فکر کردن و مثبت ماندن یک عادت سالم و باارزشی است که با تمرین میتوانید در خودتان ایجاد کنید.
7. برای دیگران کاری انجام دهید
مهم نیست این کار تا چه حد اهمیت دارد، مهم اینه که با انجام یک کار برای دیگری احساس بسیار خوبی به دست خواهید آورد.
8. تنفس عمیق
مقاله ها و مطالب زیادی برای اثبات این قضیه وجود دارد که بسیاری از ما به اندازه کافی تنفس عمیق تجربه نمیکنیم. بنابراین لازم است بصورت آگاهانه عمیق نفس کشیدن را تمرین کنیم. تنفس عمیق هم همانند پیاده روی برای سلامتی جسم و روح و نیز طول عمر مفید خواهد بود.
9. برای خودتان وقت بگذارید
اخیرا عاشق این شده ام که روزی نیم ساعت بنشینم با خودم خلوت کنم. همیشه میان جمع بودن آسانتر است. حالا چه جمع خانواده باشد چه جمع دوستان و یا همکاران، همیشه به نظر میآید ما میان جمع هستیم.
هر روز برای خودتان نیم ساعت فیکس زمان بگذارید که خودتان تنها باشید. تک و تنها با افکار خود سر کردن بسیار فوقالعاده است. توصیه من این است که حتما امتحان کنید.
10.روزتان را با نوشیدن یک لیوان آب شروع کنید
هر روز موقع بیدار شدن، اولین چیزی که دستم را برایش دراز میکنم یک بطری آب است. این کار به متابولیسم بدن کمک کرده و به آن انرژی و شادابی میدهد. معمولا بسیاری از مردم روزانه آب کافی نمی نوشند.
مطالعات نشان میدهد که نوشیدن آب به کاهش وزن هم کمک میکند. پس اطمینان حاصل کنید که روزانه به اندازه کافی آب بنوشید.