ذهن ناخوداگاه یا همان ضمیر ناخودآگاه همچون هارد کامپیوتری میباشد که اطلاعات رو چه مثبت چه منفی در خود ثبت میکند. نحوهی یادگیری ضمیر ناخودآگاه به وسیله تکرار یک عمل میباشد. به همین دلیل وقتی چیزی را به مرور فرا میگیریم اصلاح آن یا فراموشی آن سختتر خواهد بود در نتیجه پاکسازی ضمیر ناخودآگاه کار ساده ای نخواهد بود
ناخودآگاه، انباری است پر از تمایلها، آرزوها و خاطرات خارج از دسترس که بر اندیشهها و اعمال تأثیر دارند.
مفهوم ناهشیار از قسمتهای اصلی نظریهی فروید بود. با اینکه شعرا و اندیشمندان از زمانهای بسیار قبل از وجود ناهشیار باخبر بودند، این فروید بود که به ناهشیار در محدودهی علم روانشناسی رسمیت بخشید و نظریه روانکاوی را پایهریزی کرد. فروید مشخصا بیان میدارد که مفهوم ناهشیار بدان معنا که او در ابتدا آن را مشخص کرد، بر پایهی نظریهی سرکوب قرار دارد. او یک چرخه را در نظر گرفت که در آن ایدهها سرکوب میشوند، ولی در ذهن باقی میمانند، از من هشیار حذف میشوند ولی همچنان فعال باقی میمانند و تحت شرایط خاصی مجددا به من آگاه باز میگردند.
شما از بدو تولد تا کنون، تمامی اطلاعاتی را که از جهان پیرامون خود دریافت کردهاید، وارد ذهن ناخودآگاه خود کرده و آن را برنامهریزی نمودهاید. در واقع انسان تا سن 7 سالگی، ذهن ناخودآگاه خود را بر اساس آنچه در خانواده، مدرسه یا جامعه میبیند و میشنود، به طور قوی برنامهریزی میکند و پس از 7 سالگی، 95 درصد زندگیاش بر اساس همان برنامهریزیها پیش میرود!
به همین دلیل است که اکثر افرادی که در خانوادهای فقیر به دنیا میآیند، فقیر باقی میمانند و همینطور غالب افرادی که در خانوادهای ثروتمند به دنیا میآیند، ثروتمند باقی میمانند، حتی اگر تا آخر عمر یک کودن باشند! زیرا از بدو تولد، ذهن ناخودآگاه آنها طبق باور فقر یا ثروتمندی برنامهریزی شده است.
اکثر افرادی که در خانوادهای فقیر به دنیا میآیند، حتی اگر تمام زندگیشان را هم تلاش کنند و سخت کار کنند، به دوره ثروت نخواهند رسید و حتی اگر هم برسند، پس از مدتی آن را از دست خواهند داد، مگر آنکه ذهنشان را برنامهریزی مجدد کنند. در واقع شما نمیتوانید چیزی را به دست آورید که با برنامهریزیهای ذهنیتان مغایر است.
چه بسیار افراد فقیری که در لاتاریها برنده شده، یا افرادی که به ناگهان ثروت عظیمی بدست آوردهاند اما در یک بازه زمانی کوتاه، همه را از دست دادهاند! زیرا ذهن ناخودآگاه آنها طوری برنامهریزی شده است که رسیدن به پول و ثروت را پشتیبانی نمیکند!
قدرت ذهن ناخودآگاه روی مقدار فروش شما ؛ مقدار اعتماد به شریکتان ؛ دیدگاه شما نسبت به جایگاهتان در دنیا ؛ مقدار سیگاری که می کشید یا مشروبی که می خورید ، اوقاتی که به بطالت می گذرانید و کلی چیزهای دیگر تأثیر می گذارد .
ذهن یا ضمیر ناخودآگاه شما، برای وارد کردن هر نوع اطلاعاتی کاملا باز است تا با دوره برنامه ریزی به آن شکل دهید. زمانی که کودک بودید، هوشیاری پایینی داشتید و هر آنچه در پیرامونتان رخ میداد، وارد ذهن ناخودآگاهتان میشد؛ اما اکنون یک فرد بالغ و هوشیار هستید و میتوانید از ورود برخی اطلاعات به ذهن ناخودآگاهتان جلوگیری کنید.
حتی از همین حالا! شما اکنون توانایی این را دارید که تمامی اطلاعاتی را که به سویتان هجوم میآورند، گزینش کنید؛ به آنهایی که برایتان سودمندند اجازه ورود دهید و آنهایی که بیهوده یا حتی مضر هستند را دور بریزید.
سپس این فکر یا تصویر به ذهن ناخودآگاه شما انتقال مییابد و ایجاد یک احساس میکند؛ و احساس شما همان ارتعاش شماست. هرچه بیشتر به یک چیز توجه کنید، بیشتر آن را در ذهن ناخودآگاه خود تثبیت میکنید؛ این توجهات مکرر، در ذهن ناخودآگاه شما تشکیل یک باور را میدهند و این باور، همان «برنامهریزی» ذهن شماست.
تغییر باورها اگرچه کار سخت و زمان بری است، اما شدنی است. پس چه بهتر که از همین لحظه سعی کنیم باوری را در ذهن نسازیم که بعدها برای تغییرش نیازمند تلاش باشیم. اما یک سری باورها در سیستم باورهای ما وجود دارند که از طریق خانواده، مدرسه یا جامعه، در ذهن ما شکل گرفتهاند که هنگام کودکی، قادر به تشخیص آنها نبودهایم.
ذهن ناخودآگاه شما با تکرار میتواند آموزش ببیند. بدین صورت که شما ابتدا با بررسی جنبههای مختلف زندگی خود، متوجه میشوید که در کدام بخش دچار مشکل هستید؛ سپس با تکرار، باوری را که موجب آن مشکل شده تغییر میدهید.
این تکرار، به کمک عبارات تاکیدی انجام میشود.
وقتی بخش خودآگاه مغز به خواب میرود، ذهن ناخودآگاه بیدار است و نه تنها عملکردهایی مانند تنفس را حفظ میکند، بلکه هوشیار باقی میماند و پیامها را دریافت میکند. اگر در مقابل تلویزیون بخوابید، ذهن ناخودآگاه شما هر کلمهای را که گفته میشود میشنود و همراه با آن فرایند یادگیری انجام میشود. در آزمایشی که در دانشگاه «جورج واشنگتن» انجام شد افراد مورد مطالعه به دو گروه تقسیم شدند و یک شب به مدت نیم ساعت در خواب، برای یک گروه موسیقی و برای گروه دیگر نیز تعدادی واژه چینی با معنای انگلیسی آنها پخش شد. در آزمونی که فردای آن روز برگزار شد مشخص شد افرادی که در خواب واژگان چینی را شنیده بودند، در پاسخدهی به پرسشهای آزمون زبان چینی عملکرد بهتری داشتند.
خیلی شبیه به رفتن به باشگاه ورزشی است – پشت سر هم و پشت سر هم تمرین میکنید تا اینکه عضلاتتان کمکم قویتر شده و بدنتان خوشفرمتر میشود. عضلات مغز هم همینطور هستند. باید به صورت مداوم و با پشتکار روی عضلات مغزتان هم کار کنید. این تنها راهی است که از طریق آن خواهید توانست تغییری بادوام در ذهن ناخودآگاهتان ایجاد کنید.
اکثر وقایع روزمره کاملا خوب یا کاملا بد نیستند؛ اما اگر ذهن ناخودآگاه شما به این سمت متمایل باشد که روحیه بدی داشته باشید احتمالا اتفاقات روزمره را به شکل منفی و بد می بینید. برعکس این مساله هم صدق می کند: اگر ذهن ناخودآگاهتان نگرش و روحیه مثبتی داشته باشد، شما حتی به اتفاقات ناخوشایند و ناراحت کننده هم با دید خوب و مثبتی نگاه می کنید و به راحتی با آنها کنار می آیید.
ذهن انسان به طور کلی در 4 حالت ذهنی قرار می گیرد: بتا، آلفا، تتا و دلتا. تشخیص این حالت ها با امواجی که مغز ساتع می کند و توسط دستگاه مخصوصی تشخیص داده می شود، امکان پذیر است. حالت بتا، حالت عادی ذهن ماست. حالتی است که در آن هوشیاری کامل داریم و بیداریم. فرکانس امواج در این حالت بالاتر از بقیه حالتهاست. ما در بیشتر ساعتهای بیداریمان در حالت بتا قرار داریم. حالت آلفا حالتی است که در زمان بیداری ذهن ما به صورت ریلکس از اتفاقات و موضوعات اطراف جدا شده و به استراحت می پردازد. وقتی که به جایی خیره می شویم و ذهن ما بدون کنترل رویاپردازی می کند، در واقع به حالت آلفا فرو رفته ایم. حالت تتا، حالتی شبیه آلفاست ولی عمیق تر از آن و گاهی در آن، الهامات، مکاشفه و خلق آثار هنری اتفاق می افتد. و اما حالت دلتا، حالتی است که ذهن در آن به خواب فرو می رود و کاملاً از حالت خودآگاه خارج می شود. حالتهای آلفا و تتا، دروازه های ورود شما به دنیای ناخودآگاهتان هستند.