طی 5 سال آینده شما تغییری نخواهید کرد
مگر به دلیل ملاقات با افراد خاص و کتابهایی که
مطالعه میکنید.
چارلز جونز
عادت ها می توانند انسان را نابود کنند
کافی است انسان به گرسنگی و رنج بردن عادت کند، به زیر ستم بودن، تا هرگز به رهایی فکر نکند و ترجیح بدهد در بند بماند...!
گرسنگی و ابریشم
هرتا مولر
یک نوع توسعه ی فکر هست که مخصوص مجاورت قبر است؛ نزدیک به مردن بودن حقایق را بر آدمی مکشوف می سازد.
بینوایان
ویکتور هوگو
آدم در کشور خودش راحتتر است. اینجا دستِ کم میتواند دیگران را عامل همهی ناراحتیهایش بشمارد و خودش را تبرئه کند.
جنایت و مکافات
فیودور داستایوفسکی
اگر چه مردم وانمود میکنند
که به حق احترام میگذارند،
اما در برابر هیچ چیز غیر از زور
سر فرود نمیآورند.
آلبر کامو
وقتی کسی همینطوری پیدایش بشود، بیخبر وسطِ زندگی آدم، یک روز هم بالاخره، بیخبر غیبش میزند!
بره گمشده راعی
هوشنگ گلشیری
واحد اندازه گیری کتاب خواندن،
تعداد صفحه یا دقیقه در روز نیست،
بلکه مقدار تغییری است که
در شناخت از هویت خودمان
و یا ماهیت جهان اطراف مان
ایجاد شده است...
از وقتی که خبر مهاجرت نزدیک به 3 میلیون ایرانی مخصوصا نخبگان و متخصصان در سال 2022 رو شنیدم با خود میگم آیا نباید منم در تصمیمم برای ماندن تجدید نظر کنم؟ برای شخص من که چیزی برای از دست دادن ندارم و فعلا جوانم و اون انعطافپذیری لازم رو دارم تا با یک محیط جدید و فرهنگ جدید سازگاری پیدا کنم، چرا باید در رفتن تردید کنم و در این کشور بمونم و اینقدر به خودم سخت بگیرم؟ چرا همین سختی ها رو در یه کشور پیشرفته تحمل نکنم و در نهایت ثمرهاش رو نبینم؟ وقتی جایی برای رفتن داشتی باشی و دلی برای رفتن و پایی برای رفتن آنوقت چرا باید تعلل کنی و بمانی؟
اما با وجود همه این تحلیل ها بازهم یه حس وطن دوستی و وفاداری از درون من را پابند این سرزمین کرده و اجازه نمیده عرصه رو خالی کنم و بساط سفر رو ببندم. ترجیح میدم با تمام سختی ها و مشکلاتی که پیش روی خودم میبینم بازهم بمونم چون ریشه ام در اینجاست.
" من اینجا ریشه در خاکم
من اینجا عاشق این خاک اگر آلوده یا پاکمفریدون مشیری
تمام حکومت ها فقط با تکیه بر قدرت ملت میتوانند وجود داشته باشند. اگر ملت و دولت با هم متحد شوند می توانند یک قدرت بسیار بااهمیت دیگر به اسم احساس ملی بوجود آورند.
کجا دیده شده است کسی بتواند با خشونت و سرنیزه عقیده ای را متزلزل سازد؟
سر و صدای زیاد، خود به معنی تبلیغات منفی است.
توده مردم بیشتر فریب یک دروغ بزرگ را می خورند تا یک دروغ کوچک.
عظمت یک ملت به جمع کردن مغز های متفکر و با استعداد برای فعالیت های انسانی و خدمت به جامعه وابسته است .
وقتی یک ملت برای فرهنگ و نژاد و ملیت خویش ارزشی قائل نشد و حقی را که طبیعت برای نگاهداری نژاد پاکش به او ارزانی داشته بود پایمال ساخت و به بیگانگان روی آورد و تسلیم شد دیگر حق ندارد از شکست و بدبختی سیاسی که خودش باعث آن شده است شکایت کند .
وقتی ملتی از اشتباهاتی که مرتکب شده رنج می برد و در برابرش سر تسلیم فرود آورد و می داند که با ناتوانی تمام تسلیم شده و تنها بهانه اش این است که غیر از تسلیم شدن چاره ای ندارد و کاری از دستش ساخته نیست، به طور مسلم یک چنین نسلی و ملتی محکوم به زوال و نابودی است.
همیشه افرادی هستند که فکر می کنند باید از جای خود تکان بخورند اما دیگران و کسانی که در ناامیدی فرو رفته و همه چیز را مشکل می دانند به آن ها خواهند گفت این کار غیر ممکن است و ما در این مجاهدت پیروز نخواهیم شد و پیروزی ما چیزی است که به دست آوردن آن محال است اما باید گفت که این تنها احمق ها هستند که ناتوانی و ضعف را به خود تلقین می کنند.
کسی که با تخیلات پریشان از مشکلات برای خود کوهی می سازد و هر چیز را دشواری می داند واژگون شدن او حتمی است.
(( آدولف هیتلر))
تلار دو شاردن، فیلسوف فرانسویِ (1955-1881)، گفته است: «در هر ذره، هر اتم، هر مولکول، و هر جزئی از ماده، چیزی پنهان وجود دارد که آگاهی مطلق نسبت به ابدیت، و قدرت مطلق نسبت به بینهایت دارد.»
هریس والکرِ فیزیکدان نوشته است: «به نظر میرسد که رفتار ذرات بنیادی تحتِ مدیریتِ یک نیروی سازماندهنده تنظیم میشود.» در واقع برخی از اهالی فیزیک کوانتوم معتقدند طبیعت مجموعهای تفکیکناپذیر است و همه چیز در آن در یک انسجام کلی قرار دارد؛ به این معنا که تمامی جهان هستی در تمامی مکانها و زمانها حضور دارد.
برخی از دانشمندان، بویژه فیزیکدانان و کیهانشناسانِ کوانتومگرا، معتقدند نوعی "آگاهی" در ارتباط بین اتمها وجود دارد.
آنچه تلار دو شاردن گفته، به نوعی دیگر پیشتر نیز از سوی ماکس پلانک مطرح شده بود. پلانک که بنیانگذار فیزیک کوانتوم بود، گفته بود: «به عنوان شخصی که تمام زندگیش را صرف مطالعه در روشنترین علوم و مطالعه ماهیت ماده کرد، نتایج تحقیقاتم را این گونه خلاصه میکنم: هیچ مادهای به معنای واقعی کلمه وجود ندارد، منشأ و حیات عالم مادی به لطف وجود نیرویی است که ذرات زیراتمی را کنار هم و به صورت مرتعش نگاه داشته که بواسطۀ آن، این منظومۀ خورشیدی کوچک که در ساختار اتم وجود دارد حفظ میشود و ما باید این را در نظر داشته باشیم که در ورای این نیرو یک وجود و روح هوشمند و آگاه حضور دارد، که این وجود، روح و شالودۀ تمام هستی است.».
در واقع دست کم برخی از اهالی فیزیک کوانتوم معتقدند فیزیک کوانتوم به ما میآموزد که طبیعت مجموعهای تفکیکناپذیر است و همه چیز در آن در یک انسجام کلی قرار دارد؛ به این معنا که تمامی جهان هستی در تمامی مکانها و زمانها حضور دارد.
بر این اساس، مفهوم "فضا" به مثابه جداکنندۀ دو شیء، با فاصلۀ حتی زیاد، معنای چندانی ندارد. مثلا وقتی دو کتاب روی یک میز قرار دارند، ما نه فقط عادتاً بلکه منطقا آنها را جدا از یکدیگر میبینیم و میدانیم. اما یک فیزیکدان قائل به فیزیک کوانتوم، میگوید: از زمانی که دو شیءِ فیزیکی بر هم تاثیر میگذارند، دیگر تفکیکناپذیر میشوند.
هر منطقه از فضا، هر چقدر هم که کوچک باشد، مثل فوتون از مجموعهای از امواج تشکیل شده، مانند سطح تصویر هولوگرافیک، شامل بازتاب کل مجموعه است. به عبارتی هر آنچه روی کرۀ خاکی کوچک ما اتفاق میافتد، بازتابی از سلسلهمراتب آن ساختاری است که در کل جهان هستی وجود دارد.
توضیح اینکه هولوگرام یک تصویر سه بعدی است که حاصل پدیده تداخل امواج تکفام لیزر است.
نور دستگاه لیزربه دو پرتوتکفام تجزیه میشود.
یکی از پرتوها باانعکاس از روی یک آینه از روی جسم به صفحه عکاسی میتابد.
پرتو دیگربه وسیله آینه دیگری بدون برخورد به جسم به صفحه عکاسی فرستاده میشود.
صفحه عکاسی درست درجایی قرار داده میشود که دو پرتو تلاقی می کنند تا تصویر هولوگرام به وجود آید.
هولوگرام یک ساختار فیزیکی است که اجزای نور را به یک تصویر می پراکند.
اصطلاح “هولوگرام” را می توان به هر دو مورد “ماده رمز گذاری شده ” و “تصویر نهایی” اطلاق نمود.
یک تصویر هولوگرافیک را می توان از طریق پرینت هولوگرافیک روشن یا از طریق تاباندن لیزر از میان هولوگرام نمایان ساخت و تصویر را بر روی یک صفحه اجرا نمود.
مهمترین ویژگی هولوگرام که باعث شده است به مطمئن ترین برچسب روی کالاها تبدیل شود آن است که، این برچسب بعد از تولید به هیچ وجه در هیچ جای دنیا قابل کپی برداری و تکثیر مجدد نمیباشد.
در این صورت ما با جهانی هولوگرافیک و بینهایت مواجهایم که هر منطقۀ آن در عین اینکه مستقل است، همۀ اجزاء را نیز در خود مستتر کرده است. اگر چنین باشد، ما در مقابل تصویری از کمال متعالی در فضا و زمان قرار میگیریم. مطابق این تصویر، جهان هستی انتهاناپذیر است و انتظامی مافوق تصور دارد و در آن همه چیز بازتابدهندۀ همه چیز است.
در واقع مطابق فیزیک کوانتوم، یا دست کم تفسیری از آن، فنجانی که روی میز صبحانۀ ما قرار دارد، خود میز، لباسهایی که بر تن داریم، تابلویی که بر دیوار خانه است، و خود ما که به عنوان اشیاء مجزا تصور میشویم، همۀ کل جهان هستی را در خود پنهان داریم. و این یعنی: ما بینهایت را در دستانِ خویش داریم.
این نگاه کوانتومی، نوعی وحدت وجود را تداعی میکند. اگر فیزیک کلاسیک چندان به سود ایدۀ خداباوری تمام نشد، بسیاری از خداباوران امیدوارند فیزیک کوانتوم به سود خداباوری عمل کند. بویژه اینکه آنچه در "کتب آسمانی" آمده، چندان عجیبتر از یافتهها و نظریات موجود در فیزیک کوانتوم نیست.
البته جنس این اعجاب و روش دستیابی به یافتههای فیزیک کوانتوم، متفاوت از آموزههای دینی است؛ اما در مجموع به نظر میرسد دانشمندان و فیلسوفان خداباور و حتی دینداران به فیزیک کوانتوم بیش از فیزیک کلاسیک برای معقول نشان دادن برخی از باورهای بنیادی خویش امیدوارند.