اپیکور فیلسوف بزرگ میگوید: آنجا که من هستم، مرگ نیست و آنجا که مرگ هست، من نیستم. پس ترس از مرگ چرا؟».
شیوه مواجه آدمی با مقوله مرگ تأثیر شگرفی بر شیوه زیستن او دارد بهگونهای کـه میتواند انسان را به سوی زندگی اصیل و معنادار سوق دهد یا موجب یأس، ناامیـدی و پوچی و بی معنایی زندگی باشد.
مرگ آنقدر طبیعی و گریزناپذیر است که وقتی به گمان خود هیچ علتی برای پایان زندگی نمییابیم، علت را “مرگ طبیعی” مینامیم.
در روزگار مدرن به دلیل تزلزل و تردید انسان،این ترس هر روز فراگیرتر شده و به مثابه اضطراب اساسی مـدرن بـروز و ظهـور یافتـه است؛ به طوری که تمام تلاشهای انسان مدرن معطوف به فرار از این ترس است.
غیر از طبیعی بودن مرگ، ترس از خود مرگ نیز آنقدر طبیعی است که به گفته روانشناسان، محرک تمام انگیزه های ما در زندگی مانند حفظ بقاست.
جدای از مرگ طبیعی، مرگ بر اثر سوانح و بیماری همیشه در کمین ما بوده و هست، اما ما انسانها معمولاً آنها را فراموش میکنیم و چندان جدی نمیگیریم.
خوب یا بد، ما غافلان از مرگ، ما که عادت کردهایم از کنار این مسئله بگذریم و آن را نبینیم، اکنون با آن روبرو شدهایم:
کرونا اگر چه از بسیاری از عوامل مرگآور دیگر مانند استاندارد نبودن اکثر خودروهایمان و یا ویروس آلودگی هوا، ضعیفتر است، اما از آنجا که شکل گسترش و شیوع آن، شبیه یک بخت آزمایی است میتواند برای بسیاری از ما نگرانکننده باشد. انگار به اجبار ما را به یک بازی خطرناک کشانده اند و هرچند احتمال زندهماندن ما در این بازی بالا به نظر میرسد، اما بی قاعدگی این بازی باعث شده که گروهی از ما خود را ببازیم.
شیوه درست رویارویی با این نگرانی، غیر از دستورالعمل های معمول، “عبور از مسئلهی مرگ” است: این که یک بار “بپذیریم” ممکن است هریک از ما برنده این نابخت آزمایی شویم. واقعیتی که پیش از کرونا هم وجود داشته اما در چشم بسیاری از ما، هیچ وقت جدی گرفته نشده است.
پس از پذیرش چنین واقعیتی، میتوانیم به خودمان برگردیم، اینکه تا این لحظه عمرمان چگونه گذشته است.ببینیم با عمرمان چه کردهایم: به خاطر همه ی کارهای خوبی که کردیم؛ همهی کارهای بدی که میشد بکنیم و نکردیم؛ همهی تلاشهایی که به خرج دادیم و دستاوردهایی که کسب کردیم؛ و همهی دستاوردهایی که کسب نکردیم اما نتوانستند تلاشمان را کم و امیدمان را ناامید کنند، به خودمان افتخار کنیم.
به خودمان، به خاطر همهی آنچه تا امروز گذراندهایم – حتی اگر فردایی در کار نباشد – آفرین بگوییم. آری این بار با نگاه همدلانه به خودمان نگاه کنیم و خودمان را دوست بداریم.
سپس میتوانیم به خود متعهد شویم که در صورتی که زمستان سال بعد نیز زنده بودیم چه کارهایی بکنیم: از تابستان یا زمستان سال بعد بگوییم؛ از همهی کارهایی که اگر ماندیم، انجام خواهیم داد؛ کتابهایی که خواهیم خواند؛ سفرهایی که خواهیم رفت؛ و عشقهایی که خواهیم ورزید.
دو ماه از آغاز شیوع ویروس کرونا میگذرد. ویروسی نه چندان مهلک اما بسیار مسری که ابتدا از شهر ووهان چین آغاز شد و بیشتر قربانیان آن از گروه های حساس جامعه است. با گسترش آن کم کم اقتصاد چین را تحت تاثیر قرار داد و حالا با گذشت دو ماه، شاخص های بورس تمام کشورهای پیشرفته دنیا متاثر از شیوع این بیماری سیر نزولی به خود گرفته است تا جهان را در آستانه یک بحران مالی دیگر قرار دهد. گفته میشود پروسه ساخت واکسن این ویروس ماه ها طول میکشد و برای مقابله با آن بهترین راه پیشگیری و کنترل آن است. هیچ کس فکرش رو نمیکرد که در آستانه عید نوروز، شیوع این ویروس تمام برنامه ها و فعالیت های مردم را متوقف کند و بیشتر افراد جامعه را خانه نشین و نگران کند. تاثیر اخبار و رسانه ها و خصوصا پخش شایعات متنوع در فضای مجازی باعث وحشت و نگرانی بیشتر مردم شده که همین از دست دادن روحیه تاثیر مخربی روی سیستم ایمنی بدن دارد. رعایت بهداشت فردی، کاهش استرس و نگرانی، تقویت سیستم ایمنی بدن با تغذیه مناسب و پرهیز از حضور در اماکن عمومی توصیه اکید این روزهای متخصصان حوزه سلامت است. نگرانی از ابتلا به این ویروس تبدیل به دغدغه اصلی ساکنان زمین شده است تا جایی که یک اتحاد همگانی علیه به زانو در آوردن این بیماری بین کشورهای جهان، فارغ از ملیت و نژاد و مسلک آنها صورت گرفته است و باعث همدلی و همدردی بیشتر انسان ها برای مقابله با این ویروس گشته است. زمان این دوره را نیز پشت سر خواهد گذاشت اما شاید در آینده از سال 2020 به عنوان سالی حساس و مهم به واسطه شیوع و گسترش این ویروس در سراسر جهان یاد کنند که باعث اتحاد و همدلی کشورها و تمام افراد جامعه اعم از غنی و فقیر و پیر و جوان شده است. عکس العمل افراد نسبت به سرایت این ویروس متفاوت است. برخی با دامن زدن به شایعات و اخبار ضد و نقیض ترس و دلهره بیشتری به خود راه میدهند و برخی دیگر بدون هیچ نگرانی ای خود را به بیخیالی زده اند اما بهترین رویکرد در مواجه با این اپیدمی جدی گرفتن توصیه های پزشکی، ایجاد روحیه مثبت در خود و دیگران، آگاهی بخشی به مردم، ورزش کردن و پرهیز از دامن زدن به شایعات و اخبار غیرموثق است. همواره باید به خاطر داشته باشیم که علیرغم کم خطر بودن این ویروس برای افراد عادی، تهدیدی جدی برای بعضی از عزیزانمان و بعضی دیگر از گروه های حساس جامعه محسوب میشود پس همه ما به منظور پیشگیری از شیوع بیشتر این ویروس وظیفهای همگانی در پیش داریم. بزرگترین وظیفه ما در حال حاضر، رعایت بهداشت فردی و عمل به سایر توصیه های بهداشتی، فرهنگ سازی و آگاه سازی اقشار جامعه، پرهیز از شایعه پراکنی و از همه مهمتر تقویت روحیه خود و سایر افراد جامعه در این مقطع زمانی حساس است.
همینکه زندگیت در تنهایی گذشت، موضوع سرتاسر زندگیت دست از سرت برنمی دارد. مغز آدم پوک می شود. برای اینکه از شرش خلاص بشوی، سعی می کنی که با همه آدم هایی که به دیدنت می آیند کمی قسمتش کنی، و آن ها هم خوششان نمی آید. تنهایی آدم را آماده مردن می کند...
لحظه هایی هست که تنهای تنها می شوی و به آخر هر چیزی که ممکن است برایت اتفاق بیفتد می رسی. این آخر دنیاست...
خود غصه، غصه ی تو دیگر جوابگویت نیست و باید به عقب برگردی، وسط آدما، هر که می خواهد باشد. در این جور لحظه ها به خودت سخت نمی گیری، چون حتی به خاطر اشک ریختن هم باید به آغاز هر چیز برگردی، به جایی که همه دیگران هستند...
لویی فردینان سلین