خندیدن در تمام دنیا نشانه این است که شخص شاد است.انسان زمانی که به دنیا می آید، گریه میکند و وقتی که به ماه چهارم و پنجم تولد خود میرسد، خندیدن را یاد میگیرد. همچنین بچه ها به سرعت می آموزند که با گریه کردن میتوانند توجه ما را جلب کنند و اینکه لبخند زدن باعث میشود در مرکز توجه بمانند. البته تحقیقات بر روی شامپانزهها نشان میدهد که هدف لبخند زدن از این هم عمیق تر و دیرینه تر است.
یکی از خنده های انسان زمانی است که در برابر یک نیروی قدرتمند مغلوب میشوند و حالتی ترسیده را به خود میگیرند که در این حالت، لب و فک پایین آنها پایین آمده و دندان ها معلوم میشود.عضلات اطراف چشم که هنگام خنده واقعی چین و چروک میشود، در اینجا تقریبا حرکتی ندارند.میتواند به نوعی شبیه لبخندی از روی ترس و عصبانیت برای انسان و زمانی باشد که وارد جاده ای شلوغ میشود و نزدیک است زیر اتوبوس رود این فرد از روی ترس لبخند میزند و میگوید وای نزدیک بود منو به کشتن بدی.
نوع دیگر خنده زمانی است که میخواهید فردی دوستی شما را بپذیرد و در واقع به او می گویید که برایش تهدیدی در کار نیست. البته این حالت به نوعی تسلیم را نیز شامل میشود. نداشتن لبخند بر لب نشان میدهد که چرا برخی افراد مانند ولادیمیر پوتین، جیمز کانگنی، کلینت ایستوود، مارگارت تاچر و چارلز برانسون به نوعی عبوس به نظر میرسند، زیرا عموما لبخند کم میزنند و خندیدن را نوعی تسلیم میدانند.
چرا لبخند واگیردار است؟
نکته جالبی که در مورد لبخند وجود دارد این است که خندیدن مسری است و اگر شما لبخند بزنید، طرف مقابل شما نیز میخندد، حتی اگر این خندیدن واقعی نباشد.
تحقیقاتی که پروفسور اولف دیمبرگ در دانشگاه اوپسالای سوئد انجام داده است نشان میدهد ذهن بصورت ناخودآگاه جذب حرکات و عضلات طرف مقابل میشود.
او در این آزمایش با استفاده از تجهیزاتی که علائم الکترونیکی را از عضلات دریافت میکنند، میزان فعالیت عضلات صورت 120 داوطلب را در هنگام مشاهده تصویر چهرههای شاد و عصبانی اندازه گرفت. به هر داوطلب گفته بود با دیدن این تصاویر اخم کنند، بخندند یا بی حرکت بمانند. از آنها درخواست شده بود چهرهای به خود بگیرند که نقطه مقابل حرکت تصویر بود. مثلا با اخم به تصویر لبخند نگاه کنند. افراد در مقابل تصاویر لبخند به راحتی عکس العمل لبخند انجام میدادند اما در مقابل تصویر ناراحتی نمیتوانستند حالت خنده را به راحتی نمایش دهند البته همه سعی میکردند که بصورت آشکارا در مقابل این منفی عکسالعملی مثبت از خود نشان دهند اما با توجه به حرکات عضلات این عکسالعمل دروغین کاملا مشهود بود.
استاد روت کمپل از دانشگاه کالج لندن اعتقاد دارد که یک عصب منعکس کننده در مغز ما هست که قسمت مربوط به تشخیص چهره ها و حالات شخص را فعال مینماید و باعث واکنش آینه ای فرد میشود. در واقع افراد در مقابل عکسالعمل فرد مقابل خود یک کپی برداری را انجام میدهند.
بنابراین توصیه میشود که همیشه برای برقراری ارتباط بهتر با طرف مقابل خود سعی کنید که لبخند بزنید و این عمل باعث خواهد شد که طرف دیگر نیز رفتاری مناسبتر را از خود نشان دهد
در طول سی سال بررسی روند فروش محصولات و مذاکرات متوجه شدم که لبخند زدن در زمان مناسب مثلا در مراحل اولیه فروش که افراد یکدیگر را می سنجند باعث پاسخ مثبت هر دو طرف میز مذاکره میشود و این نیز به موفقیت بیشتر و فروش بالاتر می انجامد.
یکی از نشانههای قدرتمند بدن وضعیت کف دست ها میباشد. هنگامی که به کسی دستور میدهیم یا فرمان میدهیم یا با او دست میدهیم در واقع از قدرت کف دستمان استفاده میکنیم. سه حرکت اصلی در رابطه با سلطه وجود دارد:
کف دست رو به بالا، کف دست رو به سمت پایین، کف دست مشت شده.
برای درک این سه وضعیت یک مثال بیان میکنیم: فرض کنیم از کسی می خواهید چیزی را بردارد و جای دیگری بگذارد. این خواسته را در هر سه وضعیت با یک لحن صدا و یک حالت چهره بیان می کنیم و فقط حالت دستمان عوض میشود. از حرکت کف دست رو به بالا زمانی استفاده میشود که نگرش تسلیمانه و بی آزار وجود داشته باشد. مانند درخواست یک گدای خیابانی، این نشانی بر بی سلاح بودن و درخواست صادقانه شماست. وقتی در این وضعیت از شخص چیزی خواسته شود او احساس نمیکند که وادار به این کار شده و بعید است که از درخواستتان احساس تهدید کند. اگر این درخواست برای شروع یک بحث و صحبت باشد می توانید انتظار داشته باشید که با استقبال مواجه شود. به عبارت دیگر اگر میخواهید کسی با شما حرف بزند میتوانید از حرکت کف دست رو به بالا به عنوان حرکتی حاکی از تسلیم استفاده کنید تا او بداند که انتظار دارید با شما صحبت کند و شما آماده گوش دادن هستید.
زمانی که کف دست شما رو به پایین باشد این نشاندهنده اقتدار و قدرت شماست و شخص مقابل احساس میکند که به او دستور داده شده تا آن شی را بردارد و ممکن است نسبت به شما احساس منفی پیدا کند.
تغییر حالت کف دستان که میتواند به سمت بالا یا پایین باشد، نمادی برای تغییر حالات شماست.
برای مثال اگر شخص مقابلتان در مرتبه یکسانی با شما باشد ممکن است در مقابل درخواستی که شما با کف دست رو به پایین از او میکنید مقاومت کند اما اگر از حرکت کف دست رو به بالا استفاده میکردید درخواستتان را میپذیرفت. حال اگر شخص زیر دست شما باشد حرکت کف دست رو به پایین برای او قابل پذیرش میباشد زیرا قدرت شما از او بیشتر است.
در دوران رایش سوم و در آلمان نازی، علامت سلام نازی ها بصورت دستانی کشیده و به سمت پایین بود که آدولف هیتلر از این نشان جدی برای نشان دادن اقتدار و قدرت استفاده می نمود.حال تصور کنید اگر هیتلر سلام خود را کف دست رو به بالا تعیین میکرد هیچ کس او را جدی نمیگرفت و چقدر خنده دار بود.
برای مثالی دیگر باید گفت که در هنگام پیادهروی یک زوج، زمانی که زن و شوهر دست در دستان یکدیگر حرکت میکنند معمولا مردان در هنگام گره زدن دستان به هم، کف دست را به سمت پایین که نشانی بر قدرت است قرار داده و زن نیز مسلما در حالت کف دست رو به بالا و شکل تسلیم قرار میگیرد.
حالت بعد به شکل کف دست مشت شده با انگشتی رو به جلو میباشد این مورد نیز میتواند نشانی برای حالت تحکم باشد و شاید دیدی منفی نسبت به موضوع برای طرف مقابل هم ایجاد کند.
کف دست جمع شده با یک انگشت رو به جلو میتواند بدترین حالت ممکن در استفاده از آن برای یک سخنرانی باشد و در کشورهایی مانند مالزی و فیلیپین این کار عملی توهین آمیز محسوب میشود زیرا این حرکت فقط برای اشاره به حیوانات استفاده میشود. مالزیایی ها برای اشاره به شخص یا برای دستور دادن از انگشت شستشان بهره میجویند.
زمانی که افراد میخواهند صداقت خود را به طرف مقابل نشان دهند، اغلب اوقات کف دستان خود را به طرف شخص مقابل نشان میدهند، همچنین ممکن است این جملات را نیز ادا نمایند که:
"من این کار را نکردم"
"من متاسفم اگر شما را ناراحت کردم"
"حقیقت را به تو میگویم"
و اگر بخواهند جمله ای را صادقانه بیان کنند بصورت ناخودآگاه تمام یا بخشی از کف دست خود را به طرف شخص مقابل میگیرند . در نقطه مقابل نیز اگر دقت کرده باشید، کودکان زمانی که در حال دروغ گفتن هستند و یا میخواهند که موضوعی را کتمان کنند، کف دستشان را مخفی میکنند و یا یک مرد زمانی که میخواهد موضوعی را از همسر خود پنهان نماید ممکن است در این هنگام دستان خود را داخل جیبش پنهان کند یا دست به سینه بنشیند و حرف بزند.
البته این موضوع یک مسئله شهودی است و ممکن است یک زن برای مخفی کردن یک مطلب، از حرف زدن درباره موضوع اجتناب کند و یا درباره انواع مسائل بی ربط حرف میزند و یا خودش را مشغول چندین فعالیت بصورت همزمان نماید که نشاندهنده فرار او برای تمرکز بر روی آن موضوع خاص می باشد.
البته گاهی ممکن است یک مرد در هنگام پیادهروی و یا آواز خواندن، دستان خود را در جیبش پنهان نموده و حرکت کند که عموماً این موضوع نشانه عدم صداقت فرد نخواهد بود و اغلب این حالت بدن که ممکن است با دهانی نیمه باز همراه باشد ، نشاندهنده عدم تمایل طرف برای شرکت در یک گفتگو میباشد.
پس بهترین تمرین در این باره رعایت قانون کف دست باز هنگام برقراری ارتباط با دیگران است.
وقتی در برخورد با دیگران میگوییم احساس قلبی یا ندای درونی ام به من میگوید که دیگری به من دروغ گفته، در واقع منظورمان این است که زبان بدن او با کلامش نمیخواند این همان چیزی است که سخنرانان در سخنرانی هایشان آن را هوشیاری حضار می نامند. مثلا اگر در یک همایش، جمع حضار به صندلی هایشان تکیه داده و چانه هایشان به طرف پایین باشد و دست به سینه نشسته باشند، سخنران باید بفهمد که حرفش درست منتقل نشده است و برای جلب توجه مخاطب باید روش دیگری اتخاذ کند.
تیز بودن یعنی اینکه بتوانیم تناقضات بین کلام اشخاص و زبان بدنشان را تشخیص دهیم.
به طور کلی در این امور زنان تیزتر از مردان هستند. زنان به طور ذاتی میتوانند نشانه های غیر کلامی را تشخیص دهند و رمزگشایی کنند. دلیل این امر این است که زنان به جزییات ریز هر مسئله به دقت مینگرند در نتیجه کمتر مردی میتواند به زنش دروغ بگوید در حالی که اکثر زنان میتوانند به راحتی به شوهرانشان دروغ بگویند.
تحقیقات دانشگاه هاروارد حاکی از آن است که زنان بیشتر از مردان از زبان بدن آگاهند. آنها فیلم های کوتاه و بی صدای گفتگوی زن و مردی را نشان دادند و از شرکت کنندگان در آزمایش خواستند تا از روی حالات آن زوج بگویند که آنها چه میگویند. این پژوهش نشان داد که زنان در 87 درصد مواقع می فهمند که قضیه از چه قرار است در حالی که مردان فقط 42 درصد متوجه موضوع گفتگو شدند. جالب است که مردانی که در حوزههای هنری، بازیگری و پرستاری شاغل بودند با دقت زنان پاسخ دادند همچنین مردانی که دارای خوی ملایم تری بودند نیز نمره خوبی کسب کردند.
اسکن مغز نشان میدهد که چرا زنان نسبت به مردان توانایی ارتباطی بیشتری دارند و چرا دیگران را بهتر میتوانند ارزیابی کنند. مغز زنان 14 تا 16 ناحیه بزای ارزیابی رفتار دیگران دارد در حالیکه این آمار برای مردان 4 تا 6 ناحیه است. این موضوع نشان میدهد که چگونه زنان وقتی که وارد مهمانی میشوند به سرعت وضع رابطه زوج های حاضر در آنجا را میفهمند و متوجه میشوند چه کسانی باهم دعوا داشتهاند و یا چه کسی از چه کسی خوشش می آید. بعلاوه این دلیل خوبی برای پرحرفی زنان نسبت به مردان میباشد.
مغز زنان برای صحبت در چندین حوزه توانایی دارد و هر زن معمولی میتواند در آن واحد در مورد چندین موضوع بی ربط باهم حرف بزند همچنین میتواند حین حرف زدن با تلفن، تلویزیون هم تماشا کند و در عین حال به گفتگوی دیگری که در کنارش انجام میپذیرد نیز گوش دهد و قهوه اش را نیز بنوشد.
از توانایی های یک زن این است که او در یک گفتگوی واحد میتواند درباره چند موضوع متفاوت حرف بزند و از پنج لحن صدا برای تغییر موضوع یا تاکید روی برخی کلمات استفاده کند در حالیکه متاسفانه مردان هنگام صحبت کردن با زنان فقط سه نوع از این لحن ها را میتوانند تشخیص دهند برای همین امر است که بیشتر اوقات رشته کلام را از دست میدهند.
بازیگران سینمای صامت و پانتومیم مثل چارلی چاپلین، آغازکننده مهارت های مربوط به زبان بدن بودند. مهارت او در بازیگری بر اساس میزان توانایی هایش در استفاده از حرکات و نشانه های زبان بدن برای انتقال مفاهیم فیلم به تماشاچیان سنجیده میشد.
در حوزه های مطالعاتی مربوط به زبان بدن موثرترین کتاب ، کتاب چارلز داروین با عنوان "بیان عواطف در انسان و حیوان " میباشد که در سال 1872 منتشر شد. از آن پس بسیاری از ایده ها و مشاهدات داروین توسط پژوهشگران سراسر دنیا مورد تایید قرار گرفت. آلبرت محرابیان، پژوهشگر پیشتاز زبان بدن در دهه 1950 دریافت که کل تاثیر یک پیغام حدودا 7 درصد کلامی، 38 درصد مربوط به آوا و لحن صدا و 55 درصد غیرکلامی است.
وقتی چیزی میگویید طرز بیان آن بسیار با اهمیت تر از آن چیزی است که بیان میکنید.
ری بردویستل روان شناسی بود که اولین مطالعات مربوط به ارتباط غیرکلامی را انجام داد. او نیز نتایج مشابهی در مورد میزان ارتباط غیرکلامی بین انسانها را کسب کرد. ری بردویستل تخمین زد که هر فرد در طول شبانه روز حدودا 10 دقیقه صحبت میکند و جملاتش 5.2 ثانیه طول میکشد در حالی که هر انسان میتواند در حدود 250,000 حالت چهره بسازد و تشخیص دهد. او نیز مانند محرابیان دریافت که در هر مکالمه فقط 35 درصد گفتگو کلامی و بقیه آن غیرکلامی است.
همچنین آنالیز ما بر روی هزاران مذاکره مربوط به فروش در سالهای 1970 و 1980 نشان میدهد که در دیدارهای تجاری تاثیر زبان بدن بین 60 تا 80 درصد میباشد. بعلاوه مطالعات انجام شده نشان میدهد که در مذاکرات تلفنی کسی که دارای استدلال قویتری باشد پیروز خواهد شد، اما این موضوع در مذاکرات رودررو صدق نمیکند، زیرا ما تصمیم نهایی را بر اساس آنچه میبینیم میگیریم نه بر مبنای آنچه می شنویم.
امروزه متخصصان این حوزه بر این امر توافق نظر دارند که واژه ها و کلمات عمدتا برای انتقال اطلاعات هستند در حالیکه زبان بدن برای ارائه نگرش های شخص است که در برخی موارد نیز از آن به عنوان جانشین پیام های شفاهی استفاده میشود.
از نقطه نظر بردویستل شخص ماهر با گوش دادن به صدای افراد باید بتواند تشخیص دهد که او چه حرکتی میخواهد انجام دهد و حتی با مشاهده حرکات شخص، زبانی که میخواهد با آن صحبت کند را پیشبینی نماید.
از روی ناخن ها، آستین کت، چکمه، شلوار، برآمدگی انگشت اشاره، طرز بیان، سرآستین و حرکات یک فرد است که کار و پیشه او به روشنی فاش میشود.غیرقابل باور است که یک کارآگاه ماهر نتواند با ترکیب همه اینها معما را کشف کند.
(شرلوک هولمز).
در بیشتر نقاط دنیا مردم نسبت به دانستن زبان بدن سیاست مداران بسیار علاقمند ند، زیرا همه میدانند که سیاستمداران وانمود میکنند به چیزی اعتقاد دارند اما در واقع هیچ اعتقادی ندارند، یا خودشان را آن طور که واقعا هستند نشان نمیدهند. اما ما به طور غریزی میدانیم که آنها سرانجام در اثر تضادهای تضادهای نشانههای زبان بدن به دام می افتند بنابراین علاقه داریم که رفتار آنها را به دقت تماشا کنیم تا مچشان را بگیریم.
بدن انسان با زبان خودش چیزهای زیادی برای گفتن دارد، مطالب زیادی که حتی خود فرد نیز گاهی قادر به پنهان کردن آن علایم نیست. با یادگیری زبان بدن ،شما نسبت به نشانههای بدنتان آگاه تر میکند و آموزش این مهارت به شما یاد میدهد که چطور از آنها برای برقراری ارتباط موثرتر استفاده کنید.
برخی افراد معتقدند که بررسی و مطالعه زبان بدن صرفا ابزاری است برای خواندن اسرار یا افکار دیگران و نیز کنترل یا سوءاستفاده از آنان. اما در پست های بعدی در رابطه با زبان بدن ما قصد داریم که بینش عمیق تری در رابطه با دیگران به شما ببخشد تا روابط کاری و خانوادگی موفق تری داشته باشید.