آدم ها در مقابل تغییر ٤ گروهند:
١- تغییر را می سازند؛
٢- تغییر را پیش بینی می کنند؛
٣- با تغییر، تغییر می کنند؛
٤- در برابر تغییر مقاومت می کنند؛
گروه اول کار آفرینان،
گروه دوم مدیران،
گروه سوم طبقه متوسط،
گروه چهارم افراد نادان !
همیشه شما انتخاب میکنید کدام باشید ...
رنج ها و مشکلات را همچون فرصت هایی برای رشد و احاطه بر خود ببین که تو را قوی میسازند.
معیارهای موفقیت یعنی آرامش، سلامت و عشقی که در زندگی احساس میکنی.
غر نزن، هنگام مواجهه با کار سخت، طوری عمل کن که انگار شکست غیر ممکن است.
خوبی های دیگران را ببین.
در قرض دادن به دوستانت احتیاط کن مبادا که هر دو را از دست بدهی.
بگذار همه چیز ساده باشد.
اشتیاق داشتن را یاد بگیر حتی اگر قلبا مشتاق نباشی.
وقتی کسی را برای بار اول ملاقات میکنی، از او نپرس از چه راهی امرار معاش میکند. از مصاحبتش لذت ببر، بی آنکه به او برچسب بزنی.
حال و هوای بچگی را رها نکن.
پیش از آنکه مسئولیت نگهداری رازی را بر عهده دوستی بگذاری، دوباره فکر کن.
در خصوص ازدواج و مسائل مالی کسی اظهار نظر نکن
هرگز بابت کاری که تمام نشده پولی نپرداز.
دوستان خوب را نگه دار.
به طرز ارضا نشدنی ای کنجکاو باش.
مثل مثبت ترین و پرشورترین کسی شو که میشناسی.
به همه سیاستمداران مشکوک باش.
هرکاری که از دستت برمی آید برای کارفرمایت انجام بده، این یکی از بهترین سرمایهگذاری های عمرت خواهد بود.
از دیگران در خلوت انتقاد کن و در حضور جمع از آنها تعریف و تمجید کن.
ارسطو میگوید طبیعت انسان ماندگار است نه ثروت او. بنابراین موهبت های ذاتی مانند شخصیتی بزرگ منش، فکری کارا، طبعی سعادتمند، روحیهای شاد و جسمی متعادل و کاملا سالم، خلاصه فکری سالم در بدنی سالم، نخستین و مهمترین لوازم سعادت اند.
هیچ چیز نمیتواند به قدر شادی، جای هر موهبت دیگر را بطور کامل پر کند، حال آنکه هیچ چیز را نیز نمیتوان جایگزین آن کرد.
وقتی کسی شاد است، دیگر فرقی نمیکند که جوان است یا پیر، راست قامت یا کوژپشت، ثروتمند یا فقیر؛ چنین کسی شادکام است و این او را بس.
شک ما در مورد پذیرفتن شادی به این دلیل است میخواهیم بدانیم که آیا از هر نظر موجبی برای خوشنودی داریم یا نه، مبادا که شادی، افکار جدی و نگرانی های مهم ما را مختل کند. اما معلوم نیست که با این افکار و نگرانی ها چه چیز را میتوان بهتر کرد؛ در حالی که شادی سودی بلافاصله دارد . زیرا فقط شادی زمان حال را پرسعادت میکند و این امر برای موجوداتی چون ما که هستی مان لحظه بسیار کوتاهی است میان دو ابدیت است، موهبت بزرگی است. پس بهتر آن است که به دست آوردن و افزودن این موهبت را بر هر کوشش دیگری مقدم بدانیم( همین چند وقت پیش یک شب در تهران پس از کلنجارهای ذهنی بسیار چنین نتیجه ای رسیدم که با ابزار شوخی و خنده و رقص و آواز با سختی های زندگی مواجه بشم و به مشکلات بخندم تا اینکه خودم حال خوشم رو ناخوش کنم ، نباید فراموش کرد که ورزش و فعالیت فیزیکی به تحقق این امر کمک شایانی میکند).
حال شکی نیست که هیچ چیز کمتر از ثروت و هیچ چیز بیشتر از سلامت موجب شادی نمیشود.مگر چنین نیست که درطبقات پایین، در میان کارگران، به ویژه آنها که در روستا کار میکنند، چهرههای شاد و خوشنود میابیم و در طبقات ثروتمند و نجیب زاده، چهرههای عبوس؟
پس بهتر آنست که در حفظ درجه بالای سلامت کامل بکوشیم، که شادی مانند شکوفه آن است. لازمه آن پرهیز از هرگونه زیادهروی و افراط در خوشگذرانی و هیجان های شدید و ناخوشایند، و نیز دوری از فعالیت های طاقت فرسای ذهنی بیش از اندازه و مستمر است.لوازم دیگر آن قدم زدن سریع هرروزه در هوای آزاد، حمام های مکرر با آب سرد و اقدامات بهداشتی از این قبیل است.