فرض کنید به یک کشور فقیر سفر کردهاید و کیف پولتان گم میشود. دقایقی بعد که آنرا پیدا میکنید، همه چیز سرجایش هست بجز پولتان آیا به این اتفاق به چشم دزدی نگاه میکنید یا یک جور کمک مالی به کسی که احتمالا وضعش بسیار بدتر از شماست؟
هرچقدر هم با ذهنتان کلنجار بروید نمیتوانید این واقعیت را تغییر دهید که پولتان به سرقت رفته، اما چیزی که میتوانید تغییر دهید، اهمیت اتفاقات پیش آمده و تعبیرتان از ماجراست.
داشتن یک زندگی خوب، تا حد زیادی به تفسیری سازنده از وقایع بستگی دارد.
من همیشه در ذهنم پنجاه درصد به قیمتهای رستورانها و فروشگاهها اضافه میکنم. اگر مالیات بر درآمد را در نظر بگیریم، این جفت کفش یا آن خوراک ماهی حلوا، در حقیقت این مقدار برایم آب میخورد. اگر یک لیوان نوشیدنی ده دلار خرج روی دستم بگذارد، لازم است که پانزده دلار درآمد داشته باشم تا بتوانم آنرا بخرم.
این یک نمونه ی مفید از حسابداری ذهنی است، چون به من کمک میکند مخارجم را مدیریت کنم.
هنر خوب زندگی کردن
نویسنده: رولف دوبلی
ترجمه: عادل فردوسی پور ، بهزاد توکلی ، علی شهروز