"من تمامِ این سالها با اینکه پدرت رو دوست نداشتم، بهش وفادار موندم. حالا فهمیدم که کارِ اشتباهی کردم. اجازه نده اخلاق سدِ راهِ زندگیت بشه. تری اون آدمها رو کشت، چون دوست داشت. اگه دوست داری خیانت کنی، خیانت کن. اگه دوست داری بکُشی، بکش!"
هروقت مادرم اینطوری خودش را سبک میکرد، نمیدانستم چه باید بگویم. چون خجالتآور است تماشایِ کسی که آخرِ عمری خود را موشکافی میکند و به این نتیجه میرسد که تنها چیزی که با خود به گور میبرد، شرمِ زندگی نکردن است.
جز از کل
استیو تولتز