همه ی ما می دانیم که مدیریت زمان به ما قابلیت استفاده ی بهتر و باکیفیت از زمانمان را می دهد و باعث می شود بتوانیم حداکثر استفاده ی مفید را از عمر و زمانی که در اختیار داریم را ببریم. مدیریت زمان یعنی استفاده ی درست و مفید از زمان در راه رسیدن به خواسته ها و اهدافمان.
مدیریت زمان یک مدیر با مدیریت زمان برای یک فریلنسر و دانشجو متفاوت است .ما اغلب به دلایلی که در ادامه بیان می شوند دچار کمبود زمان می شویم:
باید یک بار با این مفهوم کنار بیایم که هرگز وقت کافی برای انجام تمام کارهایمان را نداریم اما همیشه وقت کافی برای انجام دادن کارهای مهم را داریم،
پس باید هنر اولویت بندی کردن کارها را یاد بگیریم.
ضعف در اولویت بندی کردن کارها وقتی با کمال گرایی ترکیب می شوند، نتیجه ی وحشتناکی را به ارمغان می آورد. حاصل این ترکیب شدن چیزی نیست جز مدت ها دست دست کردن و کاری انجام ندادن و زمان و عمر را بدون دستاوردی هدر دادن.
در مدیریت زمان می گویند اگر همه ی کارهایی که می خواهید انجام بدهید مهم هستند، در واقع شما هیچ کار مهمی انجام نمی دهید.
طبق تحقیقات موسسه دیابت آمریکا پیاده روی باعث کاهش فشار خون و همچنین کاهش ریسک مبتلا شدن به دیابت میشود؛ پیاده روی منظم تا 40% خطر ایست قلبی را کاهش میدهد !
امروز 6 آوریل روز جهانی پیادهروی تا محل کار است.
زمین بهشت میشود روزی که مردم بفهمند :
_ هیچ چیز عیب نیست، جز قضاوت و مسخره کردن دیگران
_ هیچ چیز گناه نیست، جز ضایع کردن حق مردم
_ هیچ چیز ثواب نیست، جز خدمت به دیگران
_ هیچکس اسطوره نیست، الا در مهربانى و انسانیت
_ هیچ چیز جاودانه نمیماند، جز عشق
_ هیچ چیز ماندگار نیست، جز خوبى...
پائولو کوئیلو
این اصل اساسی را شروع کنید که شما نیازی به تایید کسی ندارید. درست است؟ بله، اگر کسی شما را دوست ندارد، زندگی شما نابود نمی شود. شما میتوانید شادمانه قدم بزنید، کتاب بخوانید، رمان بنویسید، ورزش کنید، روی چمنها دراز بکشید، غروب را تماشا کنید، میتوانید با شخص خودتان شاد باشید.
زمانی که به این درک برسید، از نگرانی اینکه دیگران در مورد شما چه فکر می کنند رها میشوید. زمانی که احساسهای بد به سراغتان میآیند (خارج از کنترل ما)، درک کنید که اینها بوی خواستن تایید دیگران را می دهند و به یاد بیاورید که شما نیازی به تایید دیگران ندارید. بدون آن هم انسان خوبی هستید. در شوق تایید دیگران، زندگی ما رنج آور میشود و ما نیازی به این رنج نداریم.
دختر کوچولوی صاحبخانه از آقای ” کی ” پرسید:
اگر کوسه ها آدم بودند با ماهی های کوچولو مهربانتر میشدند؟
آقای کی گفت : البته ! اگر کوسه ها آدم بودند
توی دریا برای ماهیها جعبه های محکمی میساختند
همه جور خوراکی توی آن میگذاشتند
مواظب بودند که همیشه پر آب باشد
هوای بهداشت ماهی های کوچولو را هم داشتند
برای آنکه هیچوقت دل ماهی کوچولو نگیرد
گاهگاه مهمانی های بزرگ بر پا میکردند
چون که گوشت ماهی شاد از ماهی دلگیر لذیذتر است !
برای ماهی ها مدرسه میساختند
وبه آنها یاد میدادند
که چه جوری به طرف دهان کوسه شنا کنند
درس اصلی ماهیها اخلاق بود
به آنها می قبولاندند
که زیبا ترین و باشکوه ترین کار برای یک ماهی این است
که خودش را در نهایت خوشبختی تقدیم یک کوسه کند
به ماهی کوچولو یاد میدادند که چطور به کوسه ها معتقد باشند
و چه جوری خود را برای یک آینده زیبا مهیا کنند
آینده یی که فقط از راه اطاعت به دست میآیید
اگر کوسه ها ادم بودند
در قلمروشان البته هنر هم وجود داشت
از دندان کوسه تصاویر زیبا و رنگارنگی می کشیدند
ته دریا نمایشنامه به روی صحنه میآوردند که در آن ماهی کوچولو های قهرمان
شاد و شنگول به دهان کوسه ها شیرجه میرفتند
همراه نمایش، آهنگهای محسور کننده یی هم مینواختند که بی اختیار
ماهیهای کوچولو را به طرف دهان کوسه ها میکشاند
در آنجا بی تردید مذهبی هم وجود داشت
که به ماهیها می آموخت... “زندگی واقعی در شکم کوسه ها آغاز میشود”
اصطلاح getting out of the rat race به معنی بیرون زدن ازشلوغی زندگی پراسترس شهری و نقل مکان به محیطی خوش آب و هوا و آرامتر است.
اصطلاح بعدی درباره ترک سیگار است که معادل انگلیسی آن quit smoking است. همچنین عبارت cold turkey به معنی بی تابی فیزیکی و ذهنی ناخوشایند در هنگام ترک سیگار یا یک ماده مخدر است. مثال:
The addict himself must make the decision ..that he wants to go cold turkey
سیزده بدر نیومده چقد نحسی با خودش آورد. تیتر اخبار رو که نگاه میکنم اکثرا عناوینی است که دل آدمو به درد میاره. موج بارندگی و سیل داره زندگی بسیاری از هموطنانمو مختل میکنه. غیر از آق قلا و گمیشان، چند شهر دیگه رو آب در برگرفته و خانه و کاشانه هزاران خانوار شهری و روستایی رو داره از بین میبره. خدایا گرانی و تورم و سایر مشکلات معیشتی کم بود بلایای طبیعی نیز به پکیج دردهامون اضافه کردی. رنج و مصیبتی که هموطنانم در آن گرفتار شده اند شاید غمانگیزترین اتفاقی است که تابحال دلم را به درد آورده و آرامشم را به کلی سلب کرده. از خیلی چیزها توی زندگیم بی تفاوت و بی اهمیت گذشتم ولی در این یه مورد نمیتونم وجدانم را خاموش کنم و آسوده بشینم. سیل اخیر کاری کرد که به کل دردهای خودم فراموشم بشه و کل دغدغه ام کمک به هم میهنان عزیزم باشه که تمام دار و ندارشون از بین رفته و زندگیشون تبدیل به جهنم شده. هم وطنانی که در این وضعیت بحرانی نیازمند دستانی مهربان و فداکار هستند، نیازمند یاری گرم شما که این حس رو بهشون القا کنه که شما تنها نیستین. بیاییم با همدلی به کمک این عزیزان بشتابیم تا با همیاریمان، برگی زرین از تاریخ بنگاریم که در آینده از این شرایط بغرنج به نیکی یاد کنند.
لغت ادراک (که معادل واژه Perception در زبان انگلیسی است) از کلمههای کلیدی در حوزه روانشناسی ومدیریت رفتار سازمانی است. اگر چه شاید با تعریف ادراک آشنا نباشیم، اما مفهوم آن را درک میکنیم.
شاید برداشت یکی از رایجترین کلماتی باشد که به جای ادراک در زبان روزمره به کار میرود.
احساس، را انتقال پیام عصبی به طرف کورتکس حسی، می نامیم. اما، ادراک، از ترکیب اطلاعات حسی با مکانیزم تفکر بوجود می آید. اگر اطلاعات حسی، بطور مستقیم، به عضلات و غدد منتقل شود، رفتار فرد، مبتنی بر حس خواهد بود که ادراک محسوب نمیشود. اما، اگر اطلاعات حسی، به مراکز عالی قشر مغز (کورتکس) انتقال یابد، ادراک بوجود می آید و رفتار فرد، تحت حاکمیت اطلاعات حسی و فرایندهای قشر خارجی مغز قرار می گیرد.
احساس و ادراک، از دیدگاه فیزیولوژیک، دو فرایند متفاوت هستند. یک تحرک حسی معین، میتواند که ادراک های کاملاً متفاوتی تولید کند و تحریکهای حسی متفاوت، میتوانند که به ادراک واحدی منجر شوند. کلیه اطلاعات فیزیولوژیک، نشان میدهد که یک تحرک معین همیشه فعالیت معینی در کورتکس حسی تولید میکند، اما واقعیتها به طور آشکار، نشان میدهند که همان تحریک الزاماً ادراک معین به دنبال نمیآورد به عبارت دیگر یک تحریک معین میتواند ادراکهای متفاوت ایجاد کند.
این کتاب از تحول تکان دهنده و هنوز نا شناخته ای سخن می گوید که هم اکنون به قسمت اعظم جهان پیشرفته راه یافته
است. ما از اقتصاد و جامعها ی مبتنی بر توانایی های منطقی، خطی، و رایانه ای عصر اطلاعات، به سوی اقتصاد و جامعه ای مبتنی
بر تواناییهای منطقی، ادراکی و گسترده نگر و نوظهور، یعنی عصر مفهوم سازی، به حرکت درآمده ایم.
کتاب "یک ذهن کاملا جدید" برای کسانی است که می خواهند در این دنیای نوظهور بمانند و پیش روند) آنها که در حرفه ی خود ناآرامند یا در زندگی خود ناخوشنود، سرمایه گذاران و رهبران تجاری ای که مشتاق اند تا بر موج جدید سوار شوند، والدینی که میخواهند فرزندانشان را مهیای آینده سازند و لشکر آدمهای زیرک و خالقی که عصر اطلاعات از قابلیتهای منحصر به فردشان غفلت ورزیده و بی توجه گذشته است.
نظریه محوری کتاب ساده است .مدت یک قرن جامعه غربی به طور عام، و جامعه آمریکا به طور خاص، تحت سیطره گونه ای از تفکر و رویکرد زندگی فرساینده و عمیقا تحلیلی بوده است. به قول پیتر دراکر عصر ما عصر کارگران دانش ، اداره کنندگان فرهیخته اطلاعات و به کار گیرنده تخصص ها بوده است.
اما این هم در حال تغییر است.قدم در عصر جدیدی میگذاریم.عصر جدید عصری است که به واسطه نوع متفاوتی از تفکر و رویکرد تازه ای به زندگی جان میگیرد و نقش هنر و مفهوم گرایی پررنگ تر میشود. رویکرد معطوف به استعدادهایی که من آن را مفهوم برتر و تماس برتر مینامم.
مفهوم برتر یعنی توان پیروی از الگو ها و فرصت ها برای خلق زیبایی هنری و عاطفی، برای پرداختن روایتی رضایتبخش، و برای به هم پیوستن اندیشه های ظاهرا غیر مرتبط و خلق چیزی جدید.
تماس برتر یعنی توان همدلی با دیگران، به منظور دریافتن ظرافتهای تعامل انسانی، به منظور یافتن لذت درون خود، و متجلی ساختن آن در دیگران، و فراتر رفتن از 24 ساعت شبانه روز در تعقیب هدف و معنا. "
از قضا، مقوله ای وجود دارد که تغییر مورد بحث را در خود متبلور کرده است و آن درست در "سر" شماست .مغزز ما به دو نیمکره تقسیم شده ا ست. نیمکره سمت چپ، چرخه ای، منطقی، جزء نگرو تحلیل گر ا ست. نیمکره سمت را ست غیرخطی ، شهودی، و کل نگر است. ... حقیقت این است که تفاوتهای اساسی میان دو نیمکره مغز تشبیهی موثربرای تبیین وضعیت کنونی و هدایت آینده ماست.
امروز مهارتهای شاخص عصر پیشین-توانایی های وابسته به نیمکره چپ مغز که نیروی محرکه ی عصراطلاعات بوده است ضروری اند، اما کافی نیستند و توانایی هایی که زمانی تحقیر کرده وناکارآمد می پنداشتیم-ویژگی های نیمکره راست نظیر خلاقیت، همدلی،نشاط ، ومعنا نقش فزاینده ای در تعیین اینکه چه کسانی شکوفاخواهند شد، و چه کسانی در گرداب مشکلات دست و پا خواهد زد، دارند. موفقیت حرفه ای و شکوفایی فردی، برای افراد، خانواده ها، و سازمانها، در گرو این ذهن کاملا جدید است.