آن کس که با تنهایی خو میگیرد، یا حتی به آن علاقمند میشود، کان زر به دست آورده است. اما این کار هرکس نیست. زیرا همان طور که نیاز انسان ها را نخست به سوی هم میکشاند، پس از آنکه برطرف شد،بی حوصلگی باعث گرد هم آمدنشان میشود.اگر این دو نبودند، هرکس احتمالا تنها میماند، زیرا احساس منحصربفرد و یگانه بودن فقط با فضای تنهایی هماهنگ است. این خصوصیت که هرکس خود را واجد آن میداند، در ازدحام و فشار جمع آنقدر ناچیز میشود که به صفر میگراید. یعنی گام به گام به صورت دردآوری انکار میشود. . .
عشق به تنهایی ممکن نیست گرایش نخستین آدمی باشد، بلکه در اثر تجربه و تفکر ایجاد میشود و اینها به سهم خود، نتیجه تکامل نیروی ذهنی فرد است.