یکی از دلایل اینکه مردم پیوسته در حال خریدکردن هستند و با این وجود اینقدر از زندگیشان ناراضی اند،تبلیغات است. تبلیغات نیازهای نادرست را میآفریند. ناگهان نیاز به یک آیفون یا ماشین جدید یا یک حلقه ی برلیان پیدا میکنیم، تنها به این دلیل که یک بازاریاب آن هوس را در سر ما انداخته است.
تبلیغات بسیار موثر است، ممکن است آن را درک نکنیم اما در ناخودآگاه ما پیوسته کار میکند و ما به خریدن تمایل پیدا میکنیم، تبلیغات آرزوها را در اذهان ما نهادینه میکند و ذهنیتی میآفریند که مساله ی ما هر چه که هست راه حل آن خرید است.
ذهنیتی را میآفریند که خریدن روشی عادی است و انتخاب دیگری وجود ندارد. تبلیغات همه جا هست، هر گوشه از زندگی ما امروزه از تبلیغات پر شده، به واقعیتی از زندگی ما تبدیل شده و بر ذهن ما اثر خود را میگذارد. تلویزیون تماشا کن، جریانهای تبلیغی در تمام روز به سوی شماست، مجله، روزنامه، وبسایت. در همه جا وجود دارد، فیسبوک، ایمیلها، بیلبوردها، اتوبوس، ورزشگاهها، فضاهای عمومی، لباس اشخاص، قبل از شروع فیلم، محصولات درون فیلمهای خانگی، همه جا وجود دارد. تبلیغ در وبسایتها یک امر اجتنابناپذیر است.
ما می توانیم با این نیروی قدرتمند مبارزه کنیم آن هم با نخریدن تصوراتی که آنها سعی دارند برای ما بیافرینند، به آنها اجازه ندهیم نیازهای جعلی درون کله ی ما جای دهند، به آنها اجازه ندهیم با نگرانیها و واهمه های ما بازی کنند.
نخست میتوانیم شبکه های تلویزیونی با تبلیغات زیاد را کمتر نگاه کنیم، به وبسایتهای پوشیده از تبلیغات کمتر سر بزنیم و خرید مجلات رنگارنگ پوشیده از تبلیغ را متوقف کنیم.
اما مهمتر اینکه میتوانیم به پیامهایی که برای ما میفرستند توجه بیشتری بکنیم. رویاهایی که سعی دارند برای ما خلق کنند، ترسهای ما که با آنها بازی میکنند. میتوان با دقت بیشتر، از این روند آگاه شده و کمتر در معرض تاکتیکهای آنها قرار گرفت.
گام عملی: یکی از نیازهای جعلی خود را بررسی کنید و از خودتان برسید چرا تبدیل به یک نیاز مهم شده است؟ چه میشود اگر آن را کنار بگذارید. کنار گذاشتن آن چه منافعی برای شما دارد؟ آیا شما زمان آزاد بیشتری برای تمرکز به دست میآورید و یا اضطراب کمتری از انجام کارهای متعدد روزانه خواهید داشت؟
چه اتفاق بدی ممکن است رخ دهد؟ و در صورت اتفاق، این رخدادها چه شکلی هستند؟ چطور میتوانید با
آنها مقابله کنید؟