ما ناچار از یادگیری هستیم. چارۀ افسردگی و فساد و فقر، دکتر و دولت و خیریه نیست. یادگیری است. بله، دولت در این موضوع سهم دارد، سیاستهای کلان هستند که آموزش عمومی را توسعه میدهند. اما چون در کشوری هیچ وقت، خبری از تفکر سیستمی و چشماندازهای بلندمدت نبوده، ما هم به عنوان فرد باید کرکره را پایین بکشیم؟
باری. تکرار این حرفها فایده ندارد.
به خودم میگویم: اگر برای هر نوع برنامهریزی خودت را ناتوان و بیمیل میدانی؛ فقط و فقط برای یک چیز برنامه داشته باش: یادگیری.
تو باید یک سند فردیِ یادگیری داشته باشی.
از عملی نشدن کامل برنامۀ یادگیری نترس، بیست درصد برنامه را هم اجرا کنی، بیست میگیری!
این مدل ذهنیِ حاصل از برنامهریزی برای یادگیری است که تو را برنده میکند.
اینکه تو برنامهای برای یادگیری داری، یعنی برنامهای برای تمام زندگی داری.
یادگیری، اصلیترین تمایز انسان و حیوان و تنها دلیل پیچیدگی افکار و رفتار اوست.
تمام برنامههای ما به این خاطر نقشبرآب میشوند، که به اندازۀ کافی آموزش ندیدهایم. پس بیش از هر چیزی باید برای آموزش دیدن برنامهریزی کنیم.
در برنامۀ یادگیریات بنویس:
میخواهی چه کتابهایی را بخوانی؟
در چه سایتهایی وقت بگذرانی؟
قصد شرکت در چه دورههای آفلاین و آنلاینی را داری؟
چه کتابهایی را میخواهی دوباره و چندباره بخوانی؟
مایل هستی چه چیزهایی را به دیگران یاد بدهی تا بهتر یاد بدهی؟
مصمم هستی در روز چقدر و چند نوبت را صرف یادگیری کنی؟
از چه افرادی میخواهی به عنوان مربی و راهنما کمک بگیری؟
چه برنامهای برای یادگیری روشهای بهتر یادگرفتن داری؟
قبل از اینکه بخواهی برای پیدا کردن شغل و پول در آوردن و هر کار دیگری برنامهریزی کنی، فقط یک برنامۀ یادگیری داشته باش.
برنامۀ یادگیری ما محرک و انگیزانندۀ ما برای برنامهریزی درست در دیگر ابعاد زندگی است.
برنامۀ یادگیری، مادر تمام برنامههاست.
برگرفته از سایت شخصی شاهین کلانتری