کیمیای سعادت

کیمیای سعادت

کیمیاگری تبدیل مس به طلا نیست، بلکه تبدیل جهل به آگاهی، تبدیل نفرت به عشق و تبدیل غم به شادی است پس همه ما می‌توانیم با کلام زیبا کیمیاگر باشیم.
کیمیای سعادت

کیمیای سعادت

کیمیاگری تبدیل مس به طلا نیست، بلکه تبدیل جهل به آگاهی، تبدیل نفرت به عشق و تبدیل غم به شادی است پس همه ما می‌توانیم با کلام زیبا کیمیاگر باشیم.

تمرکز روی هدف

عادت های عالی بودن در کار و زندگی را در خود ایجاد کنید

پـرورش عادتهـای جدیـد یـک مسـئولیت دائمـی بـرای هـر فـردی اسـت و به قـدری اهمیـت دارد کـه نبایـد بـه 

حـال خـود رهـا شـود بلکـه بایـد مـدام بـر روی آن کار شـود.

برخـی عادتهـای انسـانهای بسـیار موفـق عبـارت اسـت از وقـت شناسـی، انضبـاط، مدیریـت زمـان عالـی، تکمیـل 

وظایــف و اندیشــمندی. اینهــا عادت هایــی هســتند کــه شــما میتوانیــد از راه تکــرار آنهــا را بــه دســت آوریــد، عاداتـی کـه بـه شـما کمـک میکننـد تـا سـریعتر پیشـرفت کنیـد. مسـئولیت شـما ایـن اسـت کـه در هـر حـوزه از زندگیتــان عادت هایــی را پــرورش دهیــد کــه به مــرور زمینــه عملکــرد بهتــر در آن بخــش را فراهــم میکننــد.

بـرای پـرورش عـادت دلخـواه خـود کافـی اسـت در هـر فرصتـی طـوری عمـل کنیـد کـه گویـی آن عـادت را داریـد 

بـا انجـام ایـن روش و تکـرار آن شـما بـه ترتیـب عـادت دلخواهتـان را در خـود ایجـاد میکنیـد به طـوری کـه ایـن عـادت جزئـی دائمـی از شـخصیت شـما میشـود.

زندگی شخصی و خانوادگیتان را بهبود ببخشید

ً خوشـبختی در زندگـی عمدتـا بـه دلیـل داشـتن روابـط خـوب بـا اعضـا خانـواده، دوسـتان و همـکاران حاصـل میشـود. 

تحقیقاتـی کـه توسـط دانیـل گلمـن و دیگـران انجـام شـده نشـان میدهـد کـه مهـارت در ایجـاد روابـط اجتماعـی خـوب تأثیـر بیشـتری بـر موفقیـت دارد تـا مجموعـه تواناییهـای ذهنـی، تحصیلـی و تجربـه.

ارزشهای خانوادگی و فردی را معین کنید

ارزشهـای شـما در ارتبـاط بـا خانـواده و سـایر افـراد مهـم زندگیتـان چـه هسـتند؟ اصـول مشـترک ایـن ارزشهـا 

چیســت و در روابــط خــود بــا دیگــران شــما مظهــر چــه ارزشــی هســتید؟ در روابــط اجتماعــی چــه نــوع رفتــاری را 

مناســب میدانیــد و از نظــر شــما چــه عواملــی در شــخصیت و رفتــار خــود و دیگــران بیشــترین اهمیــت را دارد؟

هنگامـی کـه رفتارتـان بـا دیگـران انعـکاس واالتریـن ارزشهایتـان باشـد احسـاس خوشـحالی و اعتمـاد بـه نفـس 

بیشـتری بـه شـما دسـت میدهـد. بـرای خـود بهـا و احتـرام بیشـتری قائـل میشـوید احسـاس آرامـش و رضایـت 

بیشــتری میکنیــد و در زندگیتــان بــا ســایرین هماهنگــی بیشــتری را تجربــه میکنیــد. اگــر همــواره بــر طبــق 

ارزشهایتـان عمـل کنیـد، یـک زندگـی طبیعـی همـراه بـا آرامـش را خواهیـد داشـت.

ارزشهـای شـما در رفتارتـان منعکـس میشـود، بخصـوص هنگامـی کـه تحـت فشـار قـرار بگیریـد یـا دچـار وسوسـه شـوید. وقتـی کـه خسـته، عصبانـی، تحـت فشـار و یـا احسـاس بیهودگـی کنیـد اغلـب گفته هـا یـا اعمالـی انجـام میدهیـد کـه کامـلا غیرمنتظـره اسـت و ایـن اوقـات ارزش یـا اعتقاداتـی را اظهـار میکنیـد کـه خودتـان از آنهـا اطلــاع نداشــته اید.

تصویر ذهنی شفافی برای آینده خود و خانواده تان بسازید

تصویر ایده آل و شفاف ۵ ساله ای برای خود و خانواده تان بسازید.

میتوانید برای تصویر سازی بهتر پاسخ به پرسشهای زیر را در نظر بگیرید:

– نظرتان در مورد یک زندگی خانوادگی کامل )بیعیب و نقص( چیست؟ 

– دوست دارید چه نوع محیط زندگی و خانه برای خودتان و خانوادهتان بسازید؟

– دوست دارید در زندگی خانوادگی چه چیزهایی را تجربه کنید؟

– دوسـت داریـد بـا هـر یـک از اعضـاء خانـواده و کسـانی کـه بـا آنهـا بسـیار صمیمـی هسـتید چـه نـوع روابطـی 

داشـته باشـید؟

– و....

ده نشانه خوشبختی

حداقل نشانه‌های خوشبختی که باور کنین که تنها اقلیتی از مردم دنیا، هر ده تاش رو دارن!


ده نشانه عملکرد خوب یا خوشبختی شما:

۱- سقفی بالای سرتونه.

۲- امروز چیزی خوردین!

۳- خوش قلبین.

۴- برای دیگران هم آرزوی کامیابی می‌کنین.

۵- دسترسی به آب پاک دارین

۶- کسی دوستتون داره و دغدغه مراقبت و‌مهربانی کردن بهتون رو داره.

۷- می‌کوشین که مرتب بهتر بشین و خودتون رو ارتقا بدین.

۸- لباس تمیز به تن دارین

۹- رؤیایی در سر دارین

۱۰- نفس می‌کشین!


انسان برتر از دیدگاه شوپنهاور

انسان مستعد نیازش از دیگران بیشتر است، یعنی نیاز به آموختن، به دیدن، به مطالعه، به مراقبه، به تمرین و در نتیجه به فراغت.
چنین انسان ممتازی، در کنار زندگی شخصی، زندگی دومی هم دارد، یعنی زندگی فکری که به تدریج به هدف واقعی او تبدیل میشود و زندگی شخصی اش فقط وسیله ای است برای این هدف. برای دیگر انسان ها، زندگی سطحی، پوچ و غمزده ناگریز هدف اصلی به حساب میاید.
اینگونه زندگی فکری، مانند یک اثر هنری به تدریج شکل میگیرد، میان بخش های گوناگونش ارتباط برقرار میشود، پیوسته ارتقاء میابد و گام به گام به وحدت و کمال میرسد.در مقایسه با آن، زندگی کسانی که فقط جنبه عملی دارد، تنها بعدش رفاه شخصی است و فقط ممکن است به درازا کشد، اما به عمق نمیرودو موجب اندوه است.
فقط کسانی سعادتمندند  که طبیعت، نیروی ذهنی ای اضافه بر آنچه برای خدمت به اراده لازم است، به آنان اعطا کرده است، زیرا با این نیروی ذهنی اضافه، در کنار زندگی واقعی، دارای زندگی فکری نیز هستند که پیوسته موجب مشغولیت و تفریحشان میشود، بی آنکه موجب رنجی گردد.
  • فراغت بدون مشغله ذهنی مرگ انسان است و به زنده به گور شدن میماند.

  • فرد معمولی برای سعادت زندگی به چیزهای بیرون از خود وابسته است که عبارتند از ثروت، مقام، زن و فرزند، دوستان، جامعه و جز اینها، به طوری که وقتی اینها را از دست میدهد یا از اینها سرخورده میشود، اساس سعادتش فرو میریزد. به بیان دیگر مرکز ثقل فرد معمولی بیرون از خود اوست، به همین علت، آرزوها و هوس های او مدام تغییر میکنند… او به شخص رنجوری میماند که به جای اتکا به سرچشمه نیروهای حیاتی درون خود، از آش و دارو انتظار سلامت و نیرو دارد.

  • فقط یک نابغه به هستی و ماهیت چیزها به طور تام و مطلق میپردازد و میکوشد، درک عمیق خود را از آن به شیوه خاص خود به زبان شعر، هنر یا فلسفه بیان کند. تنهایی برای آنان امری مطلوب و فراغت بزرگترین موهبت است.

  • این نوع افراد بسیار نادر، حتی اگر بهترین شخصیت را داشته باشند، واجد آن وابستگی عمیق و بی حد و حصری که دیگران به دوستان، خانواده و آمیزش اجتماعی دارند، نیستند، زیرا فقدان هر چیز را با داشتن خود جبران میکنند. این امر عنصری منزوی کننده به شخصیت آنها میدهد که به هر اندازه که معاشرت دیگران کمتر ارضایشان کند، قوی تر است، زیرا در وجود دیگران به هیچ وجه همتای خود را نمی بینند و به علت اینکه نامتجانس بودن خود را با همه احساس میکنند، به تدریج در میان دیگران بیگانه میشوند و وقتی به انسان ها فکر میکنند، ضمیر فاعلی آنها به ذهنشان می آید، نه ضمیر ما...

به دنبال تغییر

بیشتر مردم به ترس‌ها و حماقت‌های‌شان زنجیر شده‌اند و جرئت ندارند بی‌طرفانه قضاوت کنند که مشکل زندگی‌شان چیست.

بیشتر آدم‌ها همین‌طور زندگی‌شان را بی‌هیچ رضایتی ادامه می‌دهند، بدون آنکه تلاش کنند تا بفهمند سرچشمه‌ی نارضایتی‌شان کجاست یا بخواهند تغییری در زندگی‌شان ایجاد کنند،

سرآخر می‌میرند...!

 

پاتریک دوویت | برادران سیسترز 

شادی درونی و ملاقات با دیگران


اگر شما خودتان را دوست بدارید، این موضوع به رابطه‌ی عاطفیتان با دیگران کمک میکند اما در رابطه با دوستان جدید، در محیط کار و یا ارتباط با مشتری ها چطور؟ شیوه‌ی کار همان روند قبلی است.
شاد بودن از خود به این معناست که شما به کسی که با او ملاقات میکنید، نیاز ندارید. شما چه با آنها و چه بدون آنها میتوانید شاد باشید. البته کسی که خودش را دوست دارد، بهتر میتواند با بقیه کنار آمده و اوقات خوبی داشته باشد یا رابطه‌ی جدیدی را شکل دهد.
عدم نیاز به تایید دیگری به این معنا نیست که شما نمیخواهید رابطه برقرار کنید. بلکه اتفاقا در این روابط، تاثیرگذاری شما بیشتر هم میشود. اگر شما فرد نیازمندی جلوه کنید، افراد تمایل ندارند که به شما نزدیک شوند، اما به شخصی که نیاز به تایید دیگران ندارد، احترام میگذارند. ( البته این مغرور و از خود
راضی بودن نیست بلکه شاد بودن از آن چیزی است که هستید).
وقتی که فکر میکنیم به اندازه‌ی کافی دوست‌داشتنی نیستیم، از تاثیری که روی دیگران میگذاریم نگرانیم.
این نگرانی به سوی نفر مقابل میرود و موجب میشود که فکر کند ما از این که هستیم ناراضی هستیم یا چیزی را پنهان میکنیم یا زیاد قابل اعتماد نیستیم.
اگر شما خودتان را دوست بدارید و باور کنید که چیزی برای ارائه دارید، فکرتان باز شده و قابل اعتماد و خوشرو جلوه میکنید. شما از نشان دادن خودتان واهمه ندارید، چون از آن راضی هستید و این حس به دیگران منتقل می شود.
پس شادبودن درونی، ملاقات با دوستان جدید را آسان میکند، استخدام برای یک شغل جدید را آسان میکند، روی همکاران و مشتری ها اثر خوب گذاشته و هر رابطه‌ای را بهبود میبخشد.
چطور شادی خود را ارائه کنید(آن را روی میز بگذارید)
اگر شما به اندازه‌ی کافی به خودتان و توانایی هایتان اعتماد ندارید، چطور میتوانید بین مردم رفته، آنها را ملاقات کنید و بشناسید؟ چطور می توانید بگویید که چیزی برای ارائه دارید؟
کلید اینجاست: این اصل اساسی را شروع کنید که شما نیازی به تایید کسی ندارید. درست است؟ بله، اگر کسی شما را دوست ندارد، زندگی شما نابود نمی شود. شما میتوانید شادمانه قدم بزنید، کتاب بخوانید،رمان بنویسید، ورزش کنید، روی چمنها دراز بکشید، غروب را تماشا کنید، میتوانید با شخص خودتان شاد باشید .
زمانی که به این درک برسید، از نگرانی اینکه دیگران در مورد شما چه فکر میکنند رها میشوید. زمانی که احساس های بد به سراغتان می‌آیند (خارج از کنترل ما)، درک کنید که اینها بوی خواستن تایید دیگران را میدهند و به یاد بیاورید که شما نیازی به تایید دیگران ندارید. بدون آن هم انسان خوبی هستید. در شوق تایید دیگران زندگی ما را رنج‌آور میشود و ما نیازی به این رنج نداریم.
این روند میتواند بارها تکرار شود و شما هر بار در رها کردن آنها ماهرتر میشوید، بر مواهب درونی خود متمرکز شوید، استعدادهایی که دارید، پیشنهادهایی که میتوانید ارائه دهید.
این اطمینان با تمرین به دست می‌آید. وقتی که کسی را ملاقات میکنید، چون به دنبال تایید آنها نیستید، شما را دوست دارند، و این روند موجب اعتماد بیشتر میشود.
آیا این به معنای کبر و غرور در برخورد با دیگران است؟ نه به هیچ وجه، کسی که نیاز به تایید دیگران دارد، اطلاعات و معلوماتش را به رخ شما میکشد و روی خوب خود را نشان میدهد، اما کسی که نیاز به تایید دیگران ندارد، خوشحال است که شنونده خوبی است، سعی میکند دیگری را بفهمد، تمایل دارد وجوه بیشتری را به اشتراک بگذارد. جالب توجه این است که این ذهن باز و خواست به اشتراک گذاری آسیب ها، راهی قدرتمند برای ساختن اعتماد است.
زمانی که با ذهن باز، قسمت‌هایی از وجود خود را که تملق آمیز نیستند به اشتراک میگذارید (چون نگران قضاوت دیگران نیستید) دیگری به شما اعتماد بیشتری میکند و این یک رابطه‌ی اصیل را میسازد.
گام عملی: لیستی از خصوصیات خودتان که دوست دارید، تهیه کنید. استعدادها، تواناییها و با هر آیتم وقت بگذارید و قدردان آنها باشید. این لیست را برای همیشه نگه دارید تا یادآور مواهب زندگی شما باشد.
شما به آرامی رشد کرده و ارزش خود را میفهمید و شاد هستید از آنچه که هستید.