کیمیای سعادت

کیمیای سعادت

کیمیاگری تبدیل مس به طلا نیست، بلکه تبدیل جهل به آگاهی، تبدیل نفرت به عشق و تبدیل غم به شادی است پس همه ما می‌توانیم با کلام زیبا کیمیاگر باشیم.
کیمیای سعادت

کیمیای سعادت

کیمیاگری تبدیل مس به طلا نیست، بلکه تبدیل جهل به آگاهی، تبدیل نفرت به عشق و تبدیل غم به شادی است پس همه ما می‌توانیم با کلام زیبا کیمیاگر باشیم.

یادداشت های حاصل از تجربیات شخصی

ما فقط یکبار زندگی میکنیم.


در بسیاری از مواقع که جا میزنیم به جای تسلیم شدن و بیخیال شدن و انجام هر تصمیمی اگر بیایم شرایط رو کمی دقیقتر بررسی کنیم میبینیم مشکل خاصی وجود نداره که ما بخایم سریع قافیه رو ببازیم. اکثر مواقع نه تنها مسئله ای وجود نداره بلکه این فقط ناآرامی و بیقراری درونی است که ما رو به انجام تصمیمات و کارهای عجولانه سوق میده. 


در بسیاری از مواقع ما با حرف دیگران از تصمیم و هدفمون دلسرد میشیم که در این مواقع باید این نکته رو به خودمون یادآوری کنیم که شرایط هرکسی فرق داره و هرکسی بهتر از بقیه درد خودش رو میدونه. از همه مهمتر آدم ها بسته به پوزیشنی که توش قرار دارن، از روی احساسات و هیجانات خودشون ابراز نظر و عقیده میکنن نه با دلیل و استدلال.


یک آدم سرسخت میتونه از یک موقعیت خطرناک خودشو نجات بده اما یک آدم باهوش سعی میکنه خودش رو قاطی بازی های سخت نکنه.


بزرگ بیندیش و افکار کوچک و سمی رو از خودت دور کن.


سریع و هیجانی تصمیم نگیر. هر تصمیم اساسی که میخای بگیری خوب تحلیلش کن و بذار یکی دو روز بگذره بعد با قاطعیت عمل کن نه همینجوری سرسری.


فرصت ها آنقدر راحت دست نمیده که تو خیلی راحت سر چیزهای بی اهمیت بهش لگد بزنی. به جای دورانداختن ها و بیخیال شدن ها و پاک کردن صورت مسئله باید سعی در جهت درست کردن شرایط موجود، پرداختن به مسائل بصورت ریشه‌ای و ارائه راه‌حل بود. بالغانه رفتار کن نه کودکانه.


هیچوقت اجازه نده روزمرگی و عادات غلط بر تو چیره بشه و اهداف بزرگ رو از سرت بیرون کنه. همیشه هدفت رو در راس کار قرار بده و روش تمرکز داشته باش.


هر وقت برای کسی کاری از دستت ساخته بود به راحتی در اختیار دیگران نگذار بلکه با امتیازگیری و یا کمی قید و شرط اونو انجام بده تا قدر تو و کاری رو که میکنی بدونن نه اینکه ازت سواستفاده کنن و به چشم یه آدم دم دستی بهت نگاه کنن.


داشتن مدل ذهنی یک مدیر بسیار ارزشمند تر از تخصص گرایی با هدف استخدام شدن و اهدای وقت ارزشمند خود به دیگران با هدف دریافت حقوق است.


زندگی سراسر مذاکره است. توی این زمونه هرکس یه ذره احساس کنه از موضع ضعف داری صحبت میکنی، عوض مروت و رادمردی، درجا سعی میکنن خواسته های خودشون رو بهت تحمیل کنن و ازت سواستفاده کنن. پس هیچوقت نباید شل کنی و همواره باید از موضع قدرت حرف بزنی.


یکی از راه‌های لذت بردن از زندگی اینه که در هر موقعیتی، هر امکاناتی که در اختیارمون هست با خود بیندیشیم و بگیم اگه الان این نبود و دارای این موقعیت نبودم وضعیتم چگونه بود؟